یادداشت‌های روزانه جلال آل‌احمد- ۴۴

کدخبر: ۱۴۸۴

بکوشش: محمدحسین دانایی

و برگشتن رفتیم دوتا از تابلوهای "کراواجو" Caravaggio))[1] را در کلیسای "سن ماریو دل پوپولو"[2] دیدیم. آنکه به در آویختن "سن­پیر"[3] بود، کمپوزیسیون صلیب‌مانند داشت و آنکه "سن­پول"[4] را زیر پای اسب انداخته ­بود، کمپوزیسیون بیضی. و عجیب داستانی بود. هنوز تابلوهائی باین عظمت ندیده ­بودم. و پدرسوخته این کشیش‌ها تابلوها را در بدترین جاهای کلیسا گذاشته­ بودند، بی‌نور و تاریک و تَنگ و باید از سه متری تابلوئی را ببینی که فقط سه­ متر طول دارد. و کنتوری داشت که باید ده ­لیر در آن بیندازی تا سه­ دقیقه نور بتابد و دوباره از نو. خوشبختانه یکشنبه بود یا چیز دیگری که درِ کنتور باز بود و کلید را زدیم و یک ربع­ساعتی– شاید هم بیشتر- تماشا کردیم، از همۀ زاویه‌ها. عظیم بود. "موزۀ اتروسک" را هم مجانی دیدیم، چون یکشنبه بود و مجانی بود. و بعد رفتیم بدیدار "موسا"ی "میکل­آنژ" سنگین و باعظمت و گرفته و خشمناک و زمانه چنان صیقلش داده ­بود که آینه­ای و تاریخ  بشریتی در آن خوانده ­می‌شود.

پدرسوخته ­ها چه­ کرده ­اند! در کلیسای "سن­پیر در زنجیر" [5] ((S. Pietro in Vincoli ، و آخردست می­ آمدیم بیرون، پسرکی دوی د جلو و زیر محراب دریچه­ ای را باز کرد و کلید را زد و زنجیر "سن­پیر" را نشانمان داد، حقه­ بازی. در جعبۀ طلا و شیشه­ گرفته و جلوی آن دوتا دریچۀ آهنی که با برق کار می ­کرد و نان­دانی. 250 لیری هم صدقه­ دادیم و آمدیم بیرون. بهتر این بود که کارت­ پستال می­خریدیم. کلیسا را داشتند تعمیر می­کردند و خاک و گرد و کثافت. بیچاره "میکل­آنژ". اصلاً گویا کلیسا با هنرمندها خوب تا نمی­ کند. و همان نزدیک ­ها در رستوران کنار پیاده ­رو جلوی "کولیزه"[6] نشستیم به ش...خوردن و ش...خوردن با پنیر و بعد هم یک لقمه شامی خوردیم، یک تکه گوشت به 280 لیر و جمعاً دوهزار لیر دادیم و آمدیم.

راه درازی را رفتیم و آمدیم با تراموای برقی. تمام رم را گشتیم، ولی بسرعت، و شب در مثلاً خیابان "شانزه­ لیزه"[7]­شان، یعنی در [8]Via Veneto کنار پیاده­رو در یک کافۀ اعیانی باسم "دونِیِ" (Doney) سه­ تا بستنی خوردیم به 1500 لیر و برگشتیم خانه، از راه ویلابرگزه. و الآن که اینها را می­نویسم، از پولی که در رم خرد کرده­ ام، فقط 5600 لیرش مانده­است، از 51 هزار لیر و خرده ­ای. فقط پول خانۀ ده­روزه را داده­ایم. والسلام.

کاملاً روشن است که بیروت را به تقلید از رم ساخته ­اند، کوچه ­ها، ترامواها، سنگ­فرش ­ها، پستی ­و بلندی ­ها، رنگ درودیوار و همه نشان ­می­ دهد که بیروت یک کلنی­نشین روم است. و نمی ­دانم نوشتم یا نه که در راه بیروت به "بیبلوس"، یک کلیسا کنار راه بود مال ارامنه، روی تپه مسلط بر مدیترانه و بالایش یک عدد مسیح بزرگ بود که دست ­هایش را باز کرده ­بود، چنانکه تمام مدیترانه و غرب را در بازوان می­ گیرد و پشت به شرق و مجسمه بشکل صلیب. دیگر بس است.

دیشب چنان گرم بود که تا صبح بحال اغما بودیم و عرق­ریزان و الآن هم دنباله ­دارد. این صاحب­خانه سه­ روز است که صبحانه را بریده، همان حمامی و اطاقی است به 20 هزار لیر و خانه هم مورچه­ زده و چنان گرم است که پوست ­می­ کنیم.

 

سه­شنبه 18 تیر 1336- 10 صبح

دیشب رفتیم به یک کافۀ رومی باسم Cisterna با فِرِسک­های[9] آن عهد و زیرزمین­ ها و مردان خدمتکار با لباس قرون وسطی و داستان­ ها، و شام خوردیم سه ­نفری به هشت ­هزار لیر، سرمان سوت ­کشید. این "محصص"[بهمن] احمق فقط 900 لیر داد به آوازه ­خوان­ ها که فلان آواز را بنوازند و یک عکاس هم آمد ازمان عکس ­برداشت ، سه ­تا به 1500 لیر و شام 5000 لیر. برۀ سرخ­کرده و فیتوچینی و ش... و ش... و ش... یک­ بار عصر در [10]Piazza Navona ش... ­خوردیم، جلوی روی "چهاررودخانۀ"[11] "برنینی"[12] که اسم چشمه ­ای است در وسط میدان. و شب در آن چیترن[13] با چندتا یوگوسلاو آشنا شدیم که خبرمان­ دادند که "مصطفی ویلوویچ" در پاریس سفیر است.

دیروز صبح خانه ماندیم و پس از ناهار خوابیدیم و عصر راه ­افتادیم دوتا میدان را دیدیم و بعد به محله "ترسته­وِرِه"[14] و آن رستوران. آوازه­ خوان ­ها کولاک ­می­کردند و از امریکائی ­ها 10 دلاری انعام ­می­ گرفتند. فقط آدم کلافه ­می­شد که هنوز تمام­ نکرده، چشمشان بدست و کیف مشتری­ ها بود و آنکه آکوردئون ­می ­زد، روی جعبه ­اش کاغذ حسابش را جمع ­­و تفریق می ­کرد که تا بحال، چقدر گرفتند و یک پسرک خدمت­ می ­کرد، بلند و کشیده و زیبا با دست­های عجیب بزرگ و قشنگ. و همین چیزها مجموعاً شد هشت ­­هزار لیر که چهار- پنج­تایش را نقد داشتیم و بقیه ­اش را یک پنج­دلاری دادم. و وقتی از درِ رستوران درآمدیم، حتی یک پنج­ لیری نداشتیم و پیاده آمدیم از کنار رودخانه و یک خانه بودیم. یکساعت­ و ربع در راه ماندیم. هم در "ناونا"[15] و هم در آن رستوران نزدیک بود گریه ­ام بگیرد. آدم تا "بِرنینی" و کارهایش را ندیده، خیال ­می­ کند "رودن"[16] گ... است. زیر دست این پدرسوخته ­ها مرمر جان ­می­گیرد، بخصوص مجسمۀ "چهاررودخانه"­اش مرا اذیت ­کرد، هر کدام با حرکتی و در وسط چشمه، شیر و اسبی، هر کدام از یک طرف و روی سرشان یک Obelisq [17] مصری قدیم.

 

همانروز -  4 بعدازظهر

یکِ به ظهر پول خرد کردم. این ­­بار 40 لیره و هر لیره­ای 2/1732 لیر ایتالیائی، و چیزی هم کم ­­نکرد. آن­ دفعه به 1720 بود و تازه صد لیر هم حق­البوق برداشت. چهل ­لیره را 69310 لیر بهمان داد. و بعد هم رفتم شهربانی ((Questura برای گرفتن کارت اقامت. ظهر هم در خانه ناهار خوردیم و سرِ ناهار بودیم که عکاس دیشبی عکس ­ها را آورد و عصر هم رخت شستیم.

امروز چون خودمان تنهائی رفتیم و بکمک هوش و نقشه، شهر را بهتر شناختیم. اگر از اول همین کار را می­ کردیم، حالا وضع شناسائی­ مان از شهر بهتر بود.

هوا بعدازظهر تا بحال حسابی خنک­تر شده­ است. این روزها خبر داده­ اند که (دیروز) در تمام ایتالیا 70 نفر از گرما مرده ­اند و ما هنوز زنده ­ایم.

برای خرج­کردن، باید روال منطقی­تری در پیش­ گرفت، وگرنه اینطور که این پسره ما را می ­برد، ورشکستگی­ مان را بزودی اعلام باید بکنیم.

امروز درست یک ­هفته است که از تهران بیرون ­آمده­ایم و در حدود یک­شانزدهم پولمان خرج شده ­است، یعنی 15 هفته دیگر می­ توانیم به همین وضع، با همین پول سر کنیم، اگر احتیاجی به خرج سفر و همچنین خرج برگشتن نداشته باشیم، که خودش یک قلم حسابی است.

دیروز عصر هم باز مقداری خرید کردیم، یک ­کفش برای "سیمین" به هزار لیر، یک ­کلاه برای بنده به 900 لیر و یک ­کیف دستیِ کوچک برای اسناد و پول ­ها و غیره به 800 لیر و غیر ازینها، همان لباسی است که "سیمین" خرید و کلاه و کیف تابستانی که قبلاً لابد نوشته ­ام.

هلو ارزانتر از گوجه ­فرنگی و خیار است و پوشاک و لوکس ارزانتر از خوراکی. یک ­کیلو نان 180 تا 200 لیر است، یعنی در حدود 25 ریال... اباطیل می­نویسم. بهرصورت، گویا در ارزان­تر از سایر نقاط اروپائیم.

مأخذ: روزنامه اطلاعات- 29 آبان 1402

 


[1]) کاراواجو- میشل آنجل (1610-1571 میلادی)، هنرمند ایتالیایی شاخص در سبک باروک

[2]) کلیسای سانتا ماریا دل پوپولو در سال 1099 برای مبارزه با اعتقادات خرافی مردم آن زمان رم ساخته­­­ شده و حاوی بهترین نمونه از آثار هنرمندان دورۀ رنسانس، از جمله رافایل، برنینی و کاراواجو است.

[3]) سن پیر، یکی از دوازده حواری حضرت عیسی مسیح

[4]) سن­پل، یکی از رهبران نسل اول مسیحیان

[5]) سن­پیر در زنجیر، کلیسای معروف کاتولیک رم و محل نگهداری مجسمۀ معروف موسی، اثر میکل­آنژ

[6]) کولیزه، همان کولوسئوم، یا تماشاخانۀ قدیمی شهر رم است که به ایتالیایی کولیزه گفته­ می­ شود.

[7]) شانزه لیزه، خیابانی اعیان­نشین در پاریس و از معابر اصلی این شهر

[8]) Via Veneto، یکی از خیابان ­های بسیار معروف، زیبا و گران در رم

[9])Fresque  یاFresco ، واژه‌ای است برای اشاره به چندین شیوه نقاشی- مرتبط با هم- بر روی گچ، دیوار و یا سقف. شیوه نقاشی فِرسکو اغلب در دوره رنسانس و دوران هنری پیش از آن استفاده­ می‌شده ­است.

[10]) Piazza Navona، میدانی در رم، ساخته­ شده در قرن اول میلادی

[11]) چهاررودخانه، عنوان مجسمه ­ای از برنینی

[12]) برنینی- جان لورنزو ( 1680- 1598 میلادی)، معمار و مجسمه­ ساز ایتالیایی

[13]) چیترن، منظور همان کافه Cisterna است.

[14])Trastevere ، محلی در منطقۀ 13 رم در نزدیکی رود تیبر و جنوب واتیکان

[15]) ناونا، منظور همان میدان ناونا یا Piazza Navona  است.

[16]) رودن- آگوست ( 1917- 1840 میلادی)، مجسمه­ ساز فرانسوی

[17]) Obelisq، اوبلسک یا اوبلیسک، ستون سنگی چهارگوش و بلندی که در بالای آن یک نوک هرمی جای گرفته ­است. گفته می‌شود که برگزیدن شکل هرم در این سازه، برای همانندسازی با یک پرتو سنگ­شده از قرص خورشید بوده­ است.

 

تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.