انتظارات مصدق
دکتر مصدق با امیدی صد چندان چشم به مجلسی دوخته بود که همزمان با دولت او، به دور از نفوذ و دسیسه قرار بود برپا شود. مجلسی که میخواست در ملی شدن صنعت نفت مددکار دولت باشد؛ مجلس هفدهم.انتظار از مجلس هفدهم بسیار بالا بود. در اطلاعیه مدیران جراید اصفهان در سال ۱۳۳۰ میخوانیم:
«در این موقع که انتخابات دوره هفدهم قانونگذاری در شرف انجام است وملت بیدار و هشیار ایران باید رشد ملی خود را از هر جهت به منصه ظهور برساند و وظیفه هر فرد اصفهانی علاقهمند به آزادی و استقلال ایران این است که در انتخاب وکیل نهایت دقت و مواظبت را به عمل آورده و اشخاصی را به مجلس شورای ملی اعزام کرد که در تکمیل نهضت ملی شدن نفت و ریشهکن ساختن نفوذ اجانب که منشا تمام بدبختیها و بیچارگیهای نیم قرن اخیر است، کوشش و جدیت نماید.
بر همشهریهای عزیز پوشیده نیست که مجلس دوره هفدهم باید مجلسی باشد که زنجیرهای پوسیده استعمار را به کلی نابود و ریشه بدبختی و بیچارگی ملت کهنسال را از بیخ وبن برکنده و از طریق تدوین قوانین مفید و دنیاپسند، محیط پر از درد و محن کنونی را تبدیل به یک محیط خالی از تحریک و دسیسه نموده و برای زندگانی مرفه و شرافتمندانه فرد فرد ملت ایران آماده و مهیا سازد. » (روزنامه مجاهد، ش ۱۱، ۱۱ اسفند ۱۳۳۰) انجمن روزنامهنگاران کاندیدای خود را «حسن صدر» معرفی کرد کسی که در دادگاه لاهه همراه با دکتر مصدق به دفاع از حقوق ملت ایران پرداخت.
مجلس شانزدهم رو به پایان بود. ابوالفتح قهرمان (سرداراعظم)، دولت آبادی و برومند نمایندگان اصفهان در مجلس شانزدهم به شهر آمده و در فکر تجدید وکالت بودند. اما این بار صحنه شلوغتر شده بود. در تب و تاب تازهای که فضای سیاسی کشور تجربه میکرد، هر گروه و دستهای به فکر افتاده بود نمایندهای به مجلس بفرستد.
در آن روزها انتخابات هر شهر و استان در روزی برگزار میشد و این گونه نبود که همه در یک روز برگزار شود. در روز اول بهمن ماه ۱۳۳۰ انتخابات تهران صورت گرفت و عمدتا نمایندگان جبهه ملی و دوستان دکتر مصدق به مجلس راه یافتند. اما در شهرستانها اوضاع بهگونهای دیگر بود.
وقتی دستور شروع انتخابات به ابوالقاسم امینی استاندار اصفهان رسید، وی انجمن نُظّار را متشکل از ۳۶ نفر از بزرگان شهر تشکیل داد. این هیات خود منتخب ۱۰۸ نفر دیگر بودند که در هر انتخاباتی از طبقات مختلف شهر به استانداری دعوت شده و هیات نظار را تعیین میکردند.در این شرایط عداوت و کینه میان دستهها و احزاب سیاسی به روزنامهها و مطبوعات کشیده میشد.
روزنامه مجاهد توسط علی مجاهد، رئیس اداره تبلیغات و رادیوی اصفهان منتشر میشد. این روزنامه طرفدار دربار بود. البته تا پیش از کودتای ۲۸ مرداد به ظاهر از دولت مصدق پشتیبانی میکرد. به هر حال او فضای انتخاباتی اصفهان و روشهای تبلیغی کاندیداها را در بهمن ۱۳۳۰ چنین به تصویر کشیده است:«عدهای که خود را وابسته به دولت ملی میدانند، از روز گذشته با سلام و صلوات تمثالهای نازیبای خود را هر یک با ژست خاصی، با فتوای اشخاص مجهولالهویه، به تیر چراغ برقهای شرکت توربین و چنارهای کهنسال شاه عباسی واقع در چهارباغ تاریخی چسبانیدهاند و نیز بلندگوهای کرایه در گوشه و کنار نصب و عدهای پشت آن شروع به تبلیغ کردهاند.
و همچنین چند دستگاه بلندگوی سیار با ماشین به دور شهر، مردم را تشویق به انتخاب فلان و فلان میکنند.هفته گذشته را در اصفهان باید هفته چسبانیدن عکس و اعلامیه کاندیداها نام گذاشت. مضحکتر از همه اصفهان و اصفهانی که در سرنوشت خودمختار و مجاز است، هنوز اقدامی نکرده و با چشمی بسیار تحقیرآمیز به این نمایشات کمدی مینگرد.
زیرا اصفهان تاریخی و با عظمت که روزی مقر بزرگترین سلاطین روی زمین بوده و در دورههای پر افتخار خود برای حریت و آزادی جان فشانیهای بیمانندی از خود ابراز داشته و حتی برای انتخابات مجلس هم افرادی مانند سیدحسن مدرس به مجلس شورای ملی گسیل داشته، امروز به خود اجازه نمیدهد هر بیسر و پایی را به کرسی وکالت بنشاند. (روزنامه مجاهد، ش ۷، ۴ بهمن ۱۳۳۰)
علی مجاهد و روزنامه چهلستون در میان بازیگران قدرت، به باغ نو و صارم الدوله نزدیک بودند و مرتب به افرادی که انتقاداتی بر این افراد وارد میکردند از جمله امیرقلی امینی مدیر روزنامه اصفهان و احمد انواری مدیر روزنامه پرخاش، حمله کرده و آنها را مورد شدیدترین حملات قلمی قرار میدادند.از زبان نویسنده چلهستون اهمیت مجلس هفدهم و علت اقبال گسترده مردم به آن این گونه تصویر شده است؛ «پس از شانزده دوره که انتخابات مجلس شورای ملی بیسر و صدا صورت میگرفت، پیش آمد ملی شدن نفت به وسیله مجلس شورای ملی ناگهان افکار مردم را متوجه ساخت که مجلس شورای ملی مرکز ثقل مملکت [میباشد] این اندیشه و تفکر خواه ناخواه جمعی را به فکر راه یافتن در این مکان مقدس انداخته و دیگران را هم وادار نموده است که در انتخابات نمایندگان شرکت و دخالت نمایند ... این پیش آمد قهرا سبب گردیده که در مردم نیز جنب و جوشی پدید آید ... شاهد این فعالیتها و اعلامیههای رنگارنگ و مختلفی است که با امضاهای متعدد به در و دیوار چسبانیده و یک یا چندکاندیدا خود را معرفی نمودهاند» (چهلستون، ش ۲۱، ۲۱ بهمن ۱۳۳۰) راجع به تعداد کاندیداهای شهر در روزنامهها اختلافنظر وجود دارد. روزنامه عرفان عده کاندیداهای شهر را ۱۱۰ نفر میداند (عرفان،، ش ۳۲۳۷، ۲۱ آذر ۱۳۳۰) اما در همان زمان روزنامه چهلستون کاندیداها را متجاوز از سی نفر میداند (چهلستون، ش ۱۴،۱ دی ۱۳۳۰).
از آنجا که حوزههای برخوار، جی، قهپایه، براآن، ماربین و اردستان جزو حوزه شهر اصفهان بودند، نگرانی کاندیداهای ملی آن بود که به مانند سابق آرای شهر تاثیر زیادی در نتیجه انتخابات نداشته باشد و ملاکین بزرگ بتوانند با بسیج و خرید آرای قصبات، کاندیدای خود را واجد اکثریت کنند و سه نفرکاندیدای حوزه اصفهان به این شکل انتخاب شوند.
در اسفند ۱۳۳۰ انجمن نظار شهر با دعوت از ۱۰۸ نفر از بزرگان و رایگیری میان آنها و انتخاب ۹ نفر تشکیل شد. اولین رئیس انجمن امام جمعه (سلطانالعما) شد و باقی اعضای اینان بودند: دکترمرتضی حکمی، محمدعلی نواب، تقی محمدی، کاظم صدریه، جلال ناصری، فاضل نوری، ابوالقاسم تبریزی و غلامعلی توسلی.
انجمن به سرعت کار خود را در کتابخانه فرهنگ شروع کرد (مجاهد، ش ۱۱، ۱۱ اسفند ۱۳۳۰). اما از همان ابتدا انجمن نظاراصفهان گرفتار تشنج و چند دستگی شد. تا بدانجا که عدهای از آنان از جمله رئیس انجمن استعفا داد و به جای او دکترحکمی رئیس انجمن نظار شد. از ۲۹ آبان ۱۳۳۰انتخابات شروع شد.
انتخابات چند شهر کشور انجام شده بود و قرار بود که انتخابات اصفهان نیز در اوایل خرداد ۱۳۳۱ انجام شود که دکتر مصدق بارسفر لاهه را برای شرکت در دادگاه رسیدگی به دعاوی شرکت نفت و انگلیس بست. نخستوزیر که خود امید فراوانی به مجلس هفدهم بسته بود با این استدلال که در غیاب او مخالفین در امر انتخابات دخالت سوء خواهند کرد دستور داد شهرهایی که انتخابات آن انجام نشده تا بازگشت او از لاهه کار را متوقف کنند (عرفان، ش ۳۲۷۷، ۵ خرداد ۱۳۳۱). اصفهان نیز از جمله این شهرها بود.
درباره تاخیر در انتخابات اصفهان گفتنی است در تهران انتخابات مجلس هفدهم در بهمن ۱۳۳۰ برگزار شد. اما در اصفهان معلوم شد که به مناسبت فرارسیدن عید نوروز انتخابات اصفهان به تاخیر افتاده و در روز ۱۶ فروردین۱۳۳۱ برگزار خواهد شد.
در این میان ابوالقاسم امینی از استانداری اصفهان به کنار رفت و امیر نصرت اسکندری، نماینده سابق مجلس، به سمت استانداری اصفهان منصوب شد. در این فاصله در فروردین ۱۳۳۱ مابین هیات نظار انتخابات اختلافاتی افتاد و سرانجام دکتر مرتضی حکمی به ریاست هیات نظار انتخاب شد.
در آن زمان اعلام گردید که انتخابات در نیمه اردیبهشت ۱۳۳۱ برگزار خواهد شد. امیر نصرت اسکندری استاندار جدید هم که وارد شد اولین وظیفه خود را برگزاری یک انتخابات سالم اعلام کرد. اما کار انتخابات در اصفهان به کندی پیش میرفت تا اینکه در خرداد ۱۳۳۱ اعلام شد طبق تصمیم هیات وزیران، در محلهایی که انتخابات در جریان و یا شروع نگردیده بود، تا انجام کار نفت و مراجعت نخستوزیر از لاهه، به تعویق افتاده است. (مجاهد، ش۱۷، ۳ خرداد ۱۳۳۱)پس از آن ماجرای ۳۰ تیر و رفراندوم انحلال مجلس هفدهم و مسائلی که هنوز بر نگارنده معلوم نیست، انتخابات اصفهان و چند شهر دیگر را به عهده تعویق انداخت و البته همین به درازا کشیدن تبلیغات انتخاباتی فضای سیاسی شهر را در التهاب دائم نگه داشته بود. روزنامه مجاهد یکسال بعد از دکترمصدق گلایه کرد که «مهمترین اصل مشروطیت را تعطیل کرده » و «تا امروز که متجاوز از یکسال از افتتاح مجلس میگذرد هنوز ۵۷ صندلی نمایندگی خالی است و استانها و شهرستانهای بسیار حساس و مهمی در اداره امور وطن خود شرکت ندارند» (مجاهد، ش ۴۱، ۸ اردیبهشت ۱۳۳۲) بدتر آنکه مدتی بود دوره انجمن شهر اصفهان نیز به پایان رسیده و انتخابات اعضای انجمن شهر نیز انجام نشده بود.
به هرحال چنانکه گفتیم مجلس هفدهم منحل شد و انتخابات مجلس هجدهم نیز بعد از وقوع کودتا و کمرنگ شدن فعالیتهای سیاسی احزاب و مردم انجام پذیرفت. روزنامه چهلستون راجع به انتخابات مجلس هجدهم در اصفهان نوشت: «آنچه پیشبینی میشود این است که کار انتخابات استان دهم بدون سر و صدای زیاد خاتمه پیدا کند و علت هم کمی تعداد کاندیداهاست نسبت به ادوار گذشته زیرا تا آنجا که مسلم شده در خود شهر اصفهان بیش از پنج شش نفر تاکنون کاندیدا وجود ندارد ... از سه نفر یکی تقریبا مسلم و بلامعارض میباشد و آن جناب آقای حسامالدین دولتآبادی[۱] میباشند ... آقایانیکه بیشتر شانس وکالت دارند: حسامالدین دولتآبادی، دکتر مشیرفاطمی و حیدرعلی برومند میباشند» (چهلستون، ش ۱۱۲، ۲۸ دی ۱۳۳۲)
انتخابات مجلس هجدهم در اصفهان به تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۳۲ انجام پذیرفت و همانگونه که چهلستون پیشبینی کرده بود همان سه نفر انتخاب شدند، اما میزان آرا نشان از تقلب گسترده در انتخابات داشت: کل آرای اخذ شده:۱۴۷۵۰۹ رای. حسامالدین دولتآبادی ۵۶۲۳۶ رای، عبدالحسین مشیرفاطمی ۴۹۸۱۶ رای، حیدرعلی برومند ۴۱۴۵۷ رای(چهلستون، ش ۱۱۹، ۱۷ اسفند ۱۳۳۲). جای تعجب است که در رفراندوم انحلال مجلس با آن همه شور و شوق در اصفهان ۴۳هزار رای به صندوق ریخته شد و در انتخاباتی که از یکماه پیش نتایج آن دقیقا پیشبینی میشد ۱۴۷ هزار رای داده شد! روزنامه چهلستون در اعتراض به روند انتخابات نوشت «به عقیده دستهای تاکنون در هیچ یک از ادوار گذشته انتخاباتی رسواتر از این دوره نبوده است، زیرا که در بعضی حوزههای داخل شهر به اندازهای خرابکاری و اعمالنظر شده که حقا باید انجمن مرکزی آرای صندوقهای متعلق به آن حوزهها را ابطال نماید» (چهلستون، ش ۱۱۹، ۱۷ اسفند ۱۳۳۲) درهمان زمان انتخابات دومین دوره مجلس سنا در اصفهان نیز انجام پذیرفت و نتایج آرا چنین بود: صارمالدوله ۱۹۰۷ رای، مشیرفاطمی ۱۹۰۴ رای، سیدحسن چهارســوقی ۱۷۱۱ رای (چهلستون، ش ۱۱۵، ۱۹ بهمن ۱۳۳۲). این نتایج به حقیقت بسیار نزدیکترند.به این ترتیب پرونده انتخابات هفدهم در اصفهان بسته شد.[۱].حسامالدین دولتآبادی از خاندان دولتآبادیها که در دوره ۱۴ مجلس از اصفهان وکیل شد مدتی شهردار تهران بود ودردوره ۱۶ و ۱۷ از تهران نماینده شده بود. بعد از وقوع کودتا معاون سیاسی زاهدی گردید.