تاریخ علم کشاورزی
انواع سوپهای فشرده که در دوران ما اینقدر معمول است، بهندرت یافت میشد، ماده اصلی غذایی در آن اوقات نیز مانند گذشته همان نان بود و بس و قسمت عمده فعالیت مردم صرف کشت غلات و حبوبات میشد، بهطوریکه روبرت شنرب مینویسد: «حتی در سال ۱۸۴۰ در صنعتیترین کشور جهان ۹۰ درصد از مردم کشور انگلیس بهوسیله زراعت غلات در داخل مملکت تغذیه میشدند.» گذشته از آن در تهیه نان ترقیات بسیار حاصل شده بود. از سال ۱۸۴۰ در فرانسه بر خمیر نانوایی مقداری مخمر مخصوص اضافه میکردند، دستگاههای خمیرگیری مکانیکی در همهجا متداول شد و کورههای نانوایی که تا آن هنگام همگی با هیزم گرم میشدند، بیش از پیش از زغال استفاده میکردند.
عمل کشت گندم نیز خیلی کمتر از سابق پای بست سنن کهنه و مندرس قدیمی بود. به غیر از اینکه بعد از انقلاب فرانسه شرایط زندگی دهقانان اصلاح شد بلکه گیاهشناسان نیز بیش از پیش به کار ایشان علاقهمند شدند و به آن توجه میکردند. حتی از اواخر قرن هجدهم که چوپانان و گلهداران در اروپا فراوان بودند کتاب «دهقان خوب» در همهجا متداول شده بود و کتب مفصل و مختلف کشاورزی بیش از پیش انتشار مییافت و اهل علم میکوشیدند که کیفیت محصول و بازده کار را اصلاح کنند. دوهامل دومونسو (۱۷۸۲-۱۷۰۰) روشی یافته بود که بهوسیله آن میتوانستند گندم را بیش از ده سال در انبار حفظ کنند. الکساندر تسیه در سال ۱۷۷۶ نژادهای مختلف گندم را مورد آزمایش قرار داد و بهترین انواع آن را معین کرد و طبیعیدان نامی لامارک در سال ۱۷۷۶ اکتشافات او را تکمیل کرد.
بعد از سال ۱۸۰۰ متخصص کشاورزی آلمانی آبرشت تائر (۱۸۲۸-۱۷۵۲) همت خود را مصروف تکمیل فنون کشاورزی کرد. تئودور دو سوسور سوئیسی (۱۸۴۵-۱۷۶۷) مکانیسم تغذیه و تنفس گیاهان را با روشنی و وضوح معین ساخت و ژان باتیست بوسینگول (۱۸۸۷-۱۸۰۲) اهل فرانسه خواص غذادهنده زمین و نقشی را که کودها در اینکار برعهده دارند، کشف کرد. از آنجا که علم رضایت داده بود که در کار کشاورزی نظارت داشته باشد، فن کشاورزی نیز به تدریج خود را تا مقام «دانش کشاورزی» ترقی داد و نتیجه آن ایجاد مدارس و انجمنها و انستیتوهای کشاورزی بود. در فرانسه اولین مدرسه کشاورزی در سال ۱۸۲۲ در نزدیکی شهر نانسی و مدرسه مشهور کشاورزی پاریس تاسیس شد.
با وجود همه این کوششهای شایسته، تغییر روشهای کشاورزی با کندی انجام میگرفت. دهقانان محافظهکار بهزحمت حاضر بودند از روش آباء و اجدادی که در وجود ایشان ریشه دوانده بود، دست بردارند. غالب آنان اکتفا بر آن میکردند که بهترین محصولات خود را بهفروش رسانند و باقی را برای مصرف خانواده خود بهکار برند و بیش از این خواستار چیزی نبودند. شاید فقط بتوان کشاورزان انگلیسی را مورد استثنا قرار داد وگرنه در فرانسه همچون تمام ممالک اروپایی کشاورزان با بیم و بدبینی به خواستاران و ایجادکنندگان بدایع مینگریستند.