آخرین اخبار زندان
-
موافقت شاه با آزادی بیقید و شرط مهدی بازرگان/ «بازرگان، طالقانی، شیبانی، سامی، سحابی، طاهری و بابایی در لیست عفو قرار گرفتند» / «بازرگان و سحابی و طالقانی را با ماشین خودم از زندان به خانه بردم»
من یک اتومبیل بنز ۱۹۰ داشتم. اتومبیل سواری زندان قصر و یک مینیبوس را هم آماده کردم. من در اتومبیل خودم جناب بازرگان، دکتر سحابی و آیتالله طالقانی را سوار کردم. ابتدا دکتر سحابی را به منزل رساندیم و بعد آقای بازرگان را در خیابان ظفر پیاده کردیم و بعد به اتفاق آیتالله طالقانی به شمیران رفتیم. منزل ایشان با دو منزل فاصله، مجاور خانه ما بود. بقیه هم با اتومبیل زندان و مینیبوس به خانههایشان…
ماجرای آزادی اعضای نهضت آزادی به مناسبت جشن تاجگذاری /ناصر مقدم از بازرگان خواست که درخواست عفو بنویسد/تیمسار مبصر از نهضت آزادی خاطره خوشی داشت
قانون گذاشته بودند که جرائم طبق ضوابطی مشمول عفو شوند. طبق قانون، زندانیان عادی که یک سوم حبس خود را گذرانده بودند به شرط این که متهم به قتل نبودند یا شاکی خصوصی نداشتند و یا در مورد جرائم قاچاق، میزان قاچاقشان خیلی زیاد نبود؛ مشمول عفو میشدند ولی در مورد زندانیان سیاسی طبق قانون، شاه میتوانست مدت محکومیت را ببخشد. حتی تیمسار مقدم از ساواک با جناب آقای مهندس بازرگان ملاقات کرد و از ایشان…
ماجرای خنده طالقانی بابت گرفتن خمس/ طالقانی گفت با این حساب ما یک چیزی به شما بدهکار میشویم
یک بار هم سال ۱۳۵۴ بود فکر کنم که والده من قصد تشرف به مکه را داشت. قرار شد برویم در محضر آیتالله طالقانی که آن زمان بیرون از زندان بود، تا مادرم تسویه حساب شرعی کند. بعد از این که مراسم احوال پرسی انجام شد از مادرم سؤال کردند خوب چه میخواهید؟
ماجرای ماموری که برای جاسوسی از ثابتی یک ساعت در کمد حبس شد/خشونت مأموران ساواک بیشتر نسبت به زندانیان تودهای و کمونیست بود/ثابتی در زندان با نیکخواه ملاقات کرد
یکی از موارد جالب تحقیقات ساواک زمانی بود که پرویز ثابتی به زندان قصر آمد. همان کسی که روزگاری معاون قدرتمند ساواک شد. او به عنوان نماینده دانشجویان دانشگاه تهران به اتفاق خانم راسخ که هر دو مأمور مخفی ساواک بودند و ظاهراً عنوان نمایندگان دانشجویان را یدک میکشیدند به قصر آمدند و با پرویز نیکخواه، زندانی محکوم ملاقات کردند.
۳۰ روز در ساواک به علت اخلال در روند شنود بازداشت شدم/دستگاههای شنود ساواک کار نکرده بود/برخی از مامورین به شدت مذهبی بودند و از روحانیون زندانی احکام دینی میپرسیدند
از همانجا دوباره به وسیله یک افسر به اتاق قبلی رفتم و آنجا ۳۰ روز بازداشت بودم و بعد هم آزاد شدم و به محل خدمتم بازگشتم. این ماجرا را عموم میدانند. آقای احمدعلی بابایی زندانی نهضت آزادی و هم اتاقی آیتالله طالقانی که مرد سرسخت و مبارزی بود این موضع را کامل نوشته است. بعد از این که زندان مرخص شدم، شعری در مدت بازداشت گفتم و با یادداشتی به تیمسار مبصر دادم که کپی آن در بخش پی نوشتها آمده است
چرچیل و سیاست پرده آهنین
روزهای پایانی ژانویه، سالگرد مرگ وینستون چرچیل، معروفترین نخست وزیر بریتانیاست، اما چرچیل که بود و چه کارهایی کرد؟
ماجرای کارگذاشتن شنود در سلولهای زندان قصر/ «برای ارضا حس تنفر از ساواک، به زندانیها گفتم شنود کار گذاشتهاند»
شب آمدن و ورود زندانیان سیاسی در اتاق نگهبانی و رئیس زندان شماره ۴ در حضور آیت الله طالقانی تحت تأثیر همین انگیزه تنفر از ساواک و ساواکیها، به آقایان گفتم مراقب باشید در اتاقهای شما میکروفون کار گذاشتهاند و حرفی خلاف شئونات مورد نظر آقایان نزنید. در همین موقع خودم نگران شدم و اعتراف میکنم که این کار را برای زندانیان نکردم بلکه برای ارضا حس تنفرم از ساواک انجام دادم.
ماجرای زندانیان شرور زندان قصر/ درخواست رئیس زندان برای شکستن حکم آرسن لوپن ایران/ «بلیغ میگفت ماموران شما زندان را خراب کرده اند»
مهدی بلیغ قاتل معروف که از هیچ کار خلافی خودداری نمیکرد، علاقه داشت به زندان شماره ۱ که محیط مساعدتری برای فساد بود منتقل شود. در چند مورد، ملاقاتی او که مادر ۷۰ سالهاش بود و من به علت کهولت سن نهایت مساعدت را با او داشتم برای او هروئین آورده بود که بعد معلوم شد. بلیغ که قاتلِ دوست خودش بود خطی زیبا و انشائی خوب داشت و از استعداد خوبی هم برخوردار بود اما به صراحت منکر این میشد که هروئین وارد…
درخواست طالقانی از رئیس زندان قصر چه بود؟ / ماجرای بازدید کمیسیون حقوق بشر اروپا از زندان قصر/ اروپاییها گفتند زندانیها در ایران در قفس طلایی زندگی میکنند
مرحوم آیتالله طالقانی در زندان به همراه تعدادی از زندانیان مذهبی و افسران حزب توده و شاید مجاهدین در زندان شماره ۴ بودند. چند نفر از افراد شرور هم در زندان شماره ۴ بودند. بعدها معلوم شد ساواک در نظر داشته که این افراد در زندان شماره ۴ با رفتار غیر طبیعی خودشان موجبات ناراحتی دیگران، یعنی زندانیان سیاسی را فراهم کنند.
ملاقاتهای زندان قصر را به کلی آزاد کردم/ماجرا از بین بردن بازار سیاه ملاقات در زندان قصر/پدرم گفت از عاقبت تو میترسم که مردم را زیر آفتاب نگه میدارید
به خاطر دارم سرهنگ متین نژاد که بعد از من مسئولیت زندان قصر را بر عهده گرفت یک روز به من گفت فلانی من هر کاری کردم این شیوه تو را عوض کنم دیدم ممکن نیست. گفتم دوست عزیز، چینیها مثل زیبایی دارند میگویند «گریزگاه فشار فساد است».