صنعت تحت استعمار
این تغییر نیز در اساس یک سیر تکاملی داشته و چنین تغییرات گستردهای با رویدادهای دیگر نیز در ارتباط بوده است، از جمله: داستان سیر تکاملی بشر، اختراعات بزرگ، مبارزات جنگی، رقابت بینالمللی در تولید، ورود بریتانیاییها در صنعت نساجی هند و مقوله استعمار، قوانین تنبیهی و انضباطی در کارخانهها و عوامل دیگر.
انقلاب صنعت نساجی در هند
اگرچه هند مدتها قبل از کشورهای اروپایی، یک کشور صنعتی محسوب میشد اما انقلاب صنعتی ابتدا در اروپا روی داد. هندوستان از سپیدهدم تاریخ خود بهعنوان صادرکننده پنبه، منسوجات، حکاکیهای کمیاب، ادویهجات و ... به اروپا شناخته میشد که انقلاب صنعتی در آنجا رخ داد. البته دلایل متعددی برای وقوع انقلاب صنعتی در اروپا وجود داشت. اخلاق پروتستانی، رنسانس، اختراع ماشینآلات، میل به موفقیت و سلطهگری اروپا و بهویژه بریتانیای کبیر بر سایر مستعمرات از جمله این دلایل بود. احتمالا از آنرو انقلاب صنعتی در هند رخ نمیدهد که این کشور دارای سیستم کاستی بوده است. در این سیستم زمانی که یک کاست به یک نوع خاصی از کار انحصاری مشغول میشود، در این حالت میدانیم که دیگر هیچ رقابتی از سوی دیگران در این زمینه وجود ندارد؛ رقابتی که در اصل عامل توسعه اقتصادی در اروپا شد. اما صنعتگران هندی زمان بیشتری برای افزایش مهارتهای خود در امر تولید داشتند. باید در نظر گرفت که انقلاب صنعتی در انگلستان بین سالهای ۱۷۵۰ تا ۱۸۵۰ رخ داد و این همزمان با تاسیس حکومت بریتانیایی در هند از سال ۱۷۵۷ تا ۱۸۵۷ بود. به یک معنی، تولد انقلاب صنعتی همراه با تسلط سیاسی بریتانیا بر هند بود و این امر موجب بهرهبرداری اروپاییان و بهویژه بریتانیایکبیر و استعمار این صنعت شد.
اولین قطار بخار از بمبئی به انگلیس در سال ۱۸۵۴ ساخته شد و بهزودی تقریبا سراسر شبهقاره هند را در بر گرفت. تلگرافخانههایی میان دو کشور برقرار شد که به تسهیل ارتباط میان روسای مختلف دو کشور کمک کرد. با افتتاح کانال سوئز، واردات کالا به بمبئی و سپس حمل آنها به انگلستان از طریق شبکه گسترده راهآهن تسریع شد. به این صورت، بمبئی تبدیل به دروازهای برای افزایش تجارت هند با اروپا و بریتانیای کبیر شد. اولین اثرات انقلاب صنعتی و مدرنیزاسیون انگلستان در صنعت هند از سال ۱۸۵۰ پدیدار شد. با آغاز انقلاب صنعتی در هند، N Dawar اولین کارخانه را به همراه یک شریک انگلیسی در سال ۱۸۵۴ تاسیس کرد و این امر پایه و اساسی شد برای ایجاد یک صنعت نساجی قوی و روبه رشد در بمبئی که بهزودی سایر مناطق هندوستان را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. در سال۱۸۵۶ Ranchodlal Chotalal اولین کارخانه را در احمدآباد تاسیس کرد. در آن زمان هیچ قطار راهآهنی از این شهر عبور نمیکرد و همه ماشینآلات لازم با گاری از بندر بمبئی به آنجا حمل شدند. با بروز جنگ داخلی در برخی ایالات تحتاستعمار بریتانیا در ۱۸۶۱، عرضه پنبه خام به بریتانیای کبیر قطع شد درحالیکه صنعت نساجی ستون فقرات اقتصاد بریتانیا محسوب میشد.
طبیعتا دولت مضطرب و نگران بریتانیا به عرضه موادخام از طریق مستعمرات خود از جمله هندوستان که در آنجا صنعت پنبه رو به رشد گذاشته بود روی آورد. در این برهه قیمت مواد اصلی هندی افزایش بیسابقهای یافت و هندوستان این افزایش قیمت میان سالهای ۶۵- ۱۸۶۴ را هرگز قبل یا بعد از آن تاریخ دیگر تجربه نکرد. مهمتر از همه، این دولت بیگانه در روند توسعه سرمایهگذاریهای خود، کمک فراوانی به توسعه اقتصاد هند کرد. تشکیل حکومت واحد بریتانیا تغییرات زیربنایی و عواقب وخیمی را به بار آورد و مانع جدی در راه رشد تجارت آن ایجاد کرد و این ارمغانی بود برای هندوستان عصر صنعتی. بهطوری که این امر باعث رشد چشمگیر صنعت نساجی پنبه در اواسط قرن نوزدهم، تحت مدیریت هند و سرمایه هندیها شد. اما این موفقیت دیری نپایید و دهه ۱۸۷۰ دوره ناتوانی وضعف برای صنعت نساجی پنبه بود. بهطوریکه هندوستان با چندین حادثه طبیعی و رکود اقتصادی مواجه شد. این عوامل بهشدت سود حاصل از صنعت نساجی را تحتتاثیر قرار دادند و بسیاری از شرکتهای بزرگ ضرر و زیان زیادی را متحمل شدند. بنابراین از اواخر قرن نوزدهم تا سه دهه اول قرن بیستم یک جنگ پیوسته بین نیروگاههای لانکاشیر در جریان بود که سعی داشتند فشار سیاسی بر دولت هند و صنایع هند وارد سازند و این امر بهخاطر افزایش بخشیدن به صادرات بریتانیا رخ میداد.
تاثیر جنبش «سوآدشی» (استقلالطلبی)
جنبش سوآدشی بخشی از جنبش استقلال هند و ناسیونالیسم درحال توسعه هندی بود. این جنبش در اصل یک استراتژی اقتصادی بود که هدف از آن از بین بردن امپراتوری بریتانیا و اعمال سلطه آن بر هند بهعنوان مستعمره خود بود. استراتژی این جنبش، تحریم محصولات بریتانیا و احیای تولیدات داخلی و حمایت از فرآیندهای تولید هندی را در بر میگرفت. اگرچه تمرکز بر تولید الیاف پنبه همواره و بهطور مستمر ادامه داشت، اما شاید بسیاری از شرکتها دیر یا زود باید به هر طریق ممکن دست به ایجاد شعبههای بافندگی میزدند. ظهور جنبش سوآدشی در سال ۱۹۰۵ در اصل این حرکت را تسریع کرد. بهخصوص، رهبران مذهبی نیز در هند شروع به حمایت و ترویج ارزشهای این جنبش برای مدت طولانی کردند؛ بهطوریکه گفته میشود پچپچههایی در این زمینه و در راستای تاسیس چنین جنبشی حتی قبل از تاسیس اولین کارخانه Ranchhodlal نیز وجود داشت. تعدادی از شهروندان در سال ۱۸۷۵، Swadeshi Udyog Vardhat Mandali را تاسیس کردند که زمینهای برای آغاز جنبش سوآدشی بود. بعد از این، همه ملت متوجه شده بودند که نجات آنها در گرو استفاده حداکثری از کالاهای تولید داخلی است. جنبش سوآدشی تاثیر عمیقی بر افزایش صنعت نساجی و تعداد کارخانهها، نخریسیها و کارگاههای بافندگی داشت. مثلا در شهر احمدآباد بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۹ حداقل ۱۰ کارخانه نساجی راهاندازی شد.
البته همانطور که گفته شد جنبش سوآدشی سالها پیشتر از ۱۹۰۵ که خود را بهعنوان یک جنبش رسمی معرفی کرد وجود داشت و رهبران این جنبش سالهای متمادی به مبارزات استقلالطلبانه خود ادامه دادند. جنبش سوآدشی یا استقلالطلبی، سلسلهای از انقلابها بود که توسط مردم هندوستان و در جنگ با امپراتوری بریتانیا بر سر استقلال سیاسی هند صورت گرفت. این جنبش تا اواسط دهه ۴۰ میلادی با «جنبش خروج از هند» به رهبری مهاتما گاندی و تسخیر هند بریتانیا توسط ارتش ملی هند به رهبری سوبهاش چاندرا بوز اوج گرفت. آزادی نهایی بالاخره در ۱۵ اوت ۱۹۴۷ میلادی ممکن شد. مبارزات این جنبش با بسیاری از وقایع تاریخی و یگانه شناخته میشود. برای مثال اولین و بزرگترین مقاومت غیرخشونتآمیز تودهای که در آن ۵۰ میلیون نفر از ۱۹۱۸ میلادی تا ۱۹۴۵ میلادی به رهبری مهاتما گاندی شرکت کردند.
این جنبش قلمرو وسیعی همچون سازمانهای سیاسی، فلسفهها و عقاید متفاوت و جنبشها را در برمیگرفت که همگی یک هدف مشترک داشتند و آن پایان دادن به حکمرانی کمپانی هند شرقی و استیلای امپراتوری بریتانیا در بخشهای جنوب آسیا بود. جنبش استقلال، کمپینهای مختلف ملی و منطقهای، تلاشها و تلاطم بسیاری را تجربه کردهاست که برخی از آنها بدون خشونت و برخی دیگر خشونتآمیز بودهاند. در طول ۴۵سال اول قرن نوزدهم، رام موهان روی آموزش و پرورش مدرن را به مردم هند معرفی کرد. سوامی ویوکاناندا توانست فرهنگ غنی هند را در پایان قرن نوزدهم به غرب بشناساند. بسیاری از رهبران سیاسی کشور در قرن ۱۹ و ۲۰ همچون مهاتما گاندی و سوبهاس چاندرا بوس از آموزههای سوامی ویوکاناندا متاثر بودهاند. بنابر اظهارات سوبهاس چاندار بوس که مهمترین طرفدار مبارزه مسلحانه برای استقلال هند بود، سوامی ویوکاناندا «خالق هند مدرن» بود و مهاتما گاندی در مورد وی میگوید که تاثیر آموزههای سوامی، عشق او (گاندی) را به کشورش هزار برابر کرده است. نوشتههای او الهامبخش نسلی بود که برای آزادی میجنگیدند.
سالها بعد از مرگ سری اوروبیندو، رابیندرانات تاگور به نویسنده بزرگ فرانسوی رومن رولان گفت: «اگر میخواهید هند را به درستی بشناسید، نوشتههای ویوکاناندا را مطالعه کنید در آنها همه چیز مثبت است و هیچ چیز منفی وجود ندارد.»آخرین مراحل مبارزه برای آزادی از دهه ۱۹۲۰ به بعد، با قبول سیاست مهاتما کارامچاند گاندی در مورد عدم خشونت و مقاومت مدنی، مبارزه مشروطه محمدعلی جناح برای دفاع از حقوق اقلیتها در هند و چندین کمپین دیگر همراه بود. انقلابیونی نظیر سوبهاش چاندرا بوز و بیهاگات سینگ برای دستیابی به استقلال، موعظاتی در زمینه یک حرکت انقلابی مسلح ارائه دادند. شاعرانی نظیر رابیندرانات تاگور و کازی نازرول اسلام از ادبیات، شعر و سخنرانی بهعنوان ابزاری برای بیداری سیاسی مردم بهره بردند. برخی از طرفداران حقوق زنان نظیر ساروجینی نایدو و بگوم روکیا از آزادی زنان هندی و شرکت آنها در سیاستهای ملی کشورشان حمایت کردند. در طول جنگ جهانی دوم اوج کمپینها بهوسیله ترک جنبش هند (که توسط مهاتما گاندی رهبری میشد) و جنبش ارتش ملی هند (INA) (که توسط نتاجی سوبهاش چاندرا بوز رهبری میشد) و نیز دیگران اتفاق افتاد که در نهایت منجر به عقبنشینی بریتانیاییها شد.
نتیجهگیری
صنایع نساجی هند، مردم سراسر جهان را تحت پوشش خویش درآورده است. در ابتدا، این صنعت محلی و روستایی روند توسعه خوبی داشت اما با ظهور بریتانیاییها صنعت نساجی هند دستخوش فراز و نشیبهای بسیاری برای سرپا نگه داشتن خود میشود، تا روزی که بالاخره هندیها توانستند استقلال خود را بهدست آورند. پس از استقلال هندوستان، سرنوشت این صنعت بهدست دولت این کشور افتاد.