جنگ دوم ، دولت ناکارآمد،گرسنگی
از سوی دیگر رضاشاه تمایل داشت نیروی سومی به جز شوروی و انگلیس در ایران فعال شود تا به این واسطه توازن قدرت میان نیروهای خارجی سنتی در ایران شکسته شود و امکان کسب امتیاز بیشتر برای کشور فراهم آید. به این ترتیب آلمانیها که از مدتها پیش در جستوجوی فضای حیاتی از مرزهای خود خارج شده بودند بهعنوان نیروی سوم از سوی رضاشاه انتخاب شده و در بخشهای مختلف کشور فعال بودند. این بهانه خوبی در دست متفقین بود که بیطرفی ایران در جنگ را زیرسوال ببرند. آنها در چند نوبت بهصورت غیررسمی و رسمی به ایران اخطار دادند که در صورت تداوم حضور نیروی آلمانی در ایران، با جدیت بیشتری برخورد خواهند کرد. به نظر میرسید ایران در آن مقطع این تهدیدات را جدی نمیپنداشت و بر بیطرفی خود و مسوولیتهای غیرسیاسی مستشاران آلمانی در ایران تاکید داشت. تابستان ۱۳۲۰ که از راه رسید متفقین ترجیح دادند بیش از آن منتظر تغییر رویکرد ایران نباشند، بهویژه آنکه پیشروی نیروهای آلمانی، آنها را در موضع ضعف قرار داده بود. سوم شهریور ۱۳۲۰ انگلیسیها از جنوب و روسها از شمال وارد ایران شدند و مقاومت چند روزه ارتش رضاشاه نتوانست کارساز باشد.
این وضعیت آغاز دورهای تازه در تاریخ ایران بود که اگرچه نمود بارز آن سقوط سلطنت رضاشاه و جانشینی پسرش بود، اما تحولات اجتماعی و اقتصادی بسیاری را نیز بهدنبال داشت که ایران تا سالها با عواقب آن دست به گریبان بود. ایران در این زمان به خط تدارکاتی شوروی مبدل شد و نیروهای متفقین آذوقه و مهمات را از این مسیر به شوروی منتقل میکردند. به این ترتیب تمامی بخشهای اقتصادی کشور در این جریان تحتتاثیر قرار گرفت و برآیند آن دورهای جدید از مشکلات و نابسامانیها برای مردم بود. بخش زیادی از مردم بیکار شدند، کشاورزی متوقف شد، شماری با حقوق بالاتر در خدمت متفقین قرار گرفتند و در نتیجه پولهای تزریق شده از این طریق، درخواست برای خرید کالا درحالی بالا رفت که مابهازای این درخواست کالای چندانی در کشور وجود نداشت.
بخش زیادی از نیازهای اساسی کشور در نتیجه حضور متفقین برای مخارج سربازان آنها و کمک به جبهههای نبرد در شوروی از کشور خارج شد. نتیجه چنین وضعیتی کمبود نان و دیگر کالاهای اساسی بود که در برخی شهرها، بهویژه شهرهای بزرگ منجر به اعتراض و شورش شد اما اغلب مردم در سکوت و بدون آنکه صدایی از آنان در تاریخ باقی بماند با عوارض این وضعیت دستوپنجه نرم کردند. بسیاری جانشان را از دست دادند و دیگران با کمبود و سوءتغذیه مواجه شدند. به این ترتیب جنگی که در اروپا آغاز شده بود، شعلههایش دامان مردم ایران را نیز گرفت و دورهای از فقر، گرسنگی و نابسامانی اقتصادی را در حضور دولت ناکارآمد رقم زد.