ماجرای ساخت جاده تهران – قم در «علی‌آباد نامه»

کدخبر: ۲۷۱۲
علی آبادنامه یا سفرنامه ذهابیه قم نوشته محمدکاظم‌خان کاشانی به کوشش حسین مدرسی طباطبایی- در ملحقات چاپ دوم تاریخ دارالایمان قم نوشته محمدتقی بیک ارباب (قمی)- بدون ذکر نام ناشر و تاریخ در سال‌های نخستین دهه پنجاه نشر شده است.
ماجرای ساخت جاده تهران – قم در «علی‌آباد نامه»

علی آبادنامه از زمره رسائلی است که محمد کاظم خان کاشانی در توجیه ساختن راه جدید تهران - قم در زمان میرزا علی اصغر خان امین‌السلطان، وزیر مشهور ناصرالدین شاه نگاشته است. ما از احوال نویسنده اطلاعی نداریم، اما توصیف دقیقی که از ساختمان‌ها و تاسیسات بین راه که بعضا هم اینک وجود خارجی ندارد، به دست داده است، رساله مذکور را درخور توجه می‌سازد. وی در مقام توصیف از واژه‌ها و عباراتی استفاده می‌‌کند که خواننده آشنا با متن‌های مرسوم فارسی این روزگار و حتی زمان نگارش، پاره‌ای از آنها را کمتر دیده یا اصلا ندیده است.

در مقدمه این رساله آمده است:

«میرزا اصغرخان امین‌السلطان به سابقه مدفون بودن مادر خود در قم سالی یک بار به این شهر سفر می‌نمود. رساله حاضر وصف یکی از سفرنامه‌های او به قم است که متضمن وصف دقیق همین راه احداثی و منازل میان آن و در جهت و مسیر تبلیغاتی است که به منظور پنهان داشتن و توجیه و «لوث» زورگویی و تعدی آشکار او در این مورد انجام پذیرفته است، این رساله سرگذشت و شرح وقایع چهار روز آغاز سفر مزبور است که از شنبه ۱۷ صفر ۱۴۰۴ به طول انجامیده و آن را یکی از وقایع‌نگاران دستگاه او که در این سفر همراه وی بوده نگاشته و «علی آباد نامه یا سفرنامه ذهابیه قم» نام داده است. این اثر به خاطر وصف تفصیلی راه جدید و منازل آن به هر حال از مآخذ تحقیقی پیرامون وضع جغرافیایی و تحولات قم در دوره قاجار شمرده می‌شود و از این رو با آنکه سراسر آن آمیخته به خوشامدگویی نسبت به امین‌السلطان با قلم پردازی‌هایی سست بود به نشر‌ آن براساس نسخه اصل (ش ۲۳۱۵ کتابخانه مجلس شورای ملی - تهران) مبادرت رفت.

به‌رغم این، همان گونه که گفته شد نحوه توصیف بناها، کاروانسراها، حمام‌ها، قهوه‌خانه‌ها، پل‌ها، مهمانخانه‌ها، برج‌ها، قنات‌ها و آسیاب‌ها، باغ‌ها و حتی مناظر و عوارض طبیعی بین راه و استفاده از لغات و اصطلاحات کمیاب و بعضا نایاب در این مقام، توجه و التفات هر خواننده علاقه‌مندی را جلب می‌نماید. برای نمونه او بالغ بر دو صفحه از رساله را به توصیف پل روخانه شور - که در هنگام بازدید در حال ساخت بوده - اختصاص داده است و دقتی که در این مورد به خرج داده - فارغ از مقصودش - ستودنی است».

در ادامه بخش‌هایی از رساله ذهابیه را می‌خوانید:

درخصوص قهوه‌خانه علی‌آباد می‌نویسد:

«اما برون قهوه‌خانه یعنی در قهوه‌خانه و جلو آن و دو اتاق طرفین صفه شمال غربی که جزو جلو و طرفین در قهوه‌خانه است، اولا دری عالی آنجا گذارده شده مقابل و محاذی ایوان صدر عمارت، و طرفین در سکوی باریکی به عرض سه چارک بسته‌اند برای هر که بخواهد وارد نشود می‌تواند همانجا نشسته چاهی (چایی) بخورد و قلیان بکشد در حالی که عنان مال سواری خود را در دست داشته‌ و معجلا خواسته باشد برود در هر وقت از اوقات، یا آنکه مسافر چنان خسته باشد که نتواند داخل قهوه‌خانه شود پیاده یا سواره همانجا چاهی (چایی) خورده و تدخین سیگار و قلیان کرده به کاروانسرا برود. یا آنکه به کلی از این منزل بخواهد رد شود» ص ۲۳۶

حکایت محافظان راه تهران

«قریب به میهمانخانه کهریزک کاروانسرایی با دکان بقالی دیده شد که پنج نفر قراسوران خاک تهران آنجا بودند با لباس‌های مندرس که به وصف نمی‌آید. اسب‌هایشان به طوری لاغر که قوه حرکت نداشتند. از آنها سوال شد که این چه حالتی است؟ گفتند ما ماخذ معیشتی نداریم به جز جیره و مواجب و به‌‌مانه جیره می‌رسد و نه مواجب.

گفتیم چرا تفنگ ندارید؟ گفتند تفنگ‌ها نزد بقال گرو است! نه ما را می‌گذارند بر سر خانه خود رویم و نه نان و آب و نه علیق به ما می‌دهند. در این صورت چگونه می‌توانیم حافظ راه باشیم؟

باز گفتیم پس چگونه معیشت می‌کنید؟ گفتند این جاها مرغابی و بعضی طیور دیگر هستند حضرات فرنگی اینجا به شکار آمده، ما آنها را خدمت می‌کنیم آنها گاهی معیشت ما را متحمل می‌شوند.

حاجی امین‌الضرب حاضر بود، به ایشان گفتند، بنابراین خوب است دزدی کنید!

یکی از آنها به رسم لهجه محلی - که هر وقت فارسی می‌گویند ضمیر متکلم را به طور خطاب ادا می‌کنند- گفت اگر دزدی کنی پدرت را می‌سوزانند!

همراهان همه خندیدند که حاجی را من غیر مقصود شخص قراسوران فحش داد» ص ۲۱۵

میهمانخانه کهریزک

«لیکن وضع حالی عمارت: سقفی یا درگاهی دیده نشد مگر خراب و شکست خورده، آب‌انبار وسط حیاط فقط زمین را گود کرده‌اند و روی آ‌ن را با نیمه‌آجر طاقی زده‌اند یک لایی، هیچ آهک و ساروجی به کار نرفته که آب‌بندی شود یا دوا‌می‌ کند. تصور کنید میهما‌نخانه ‌دولتی به این طور می‌شود بنا کرد و دایر داشت؟

خلاصه ما پس از تجسس و تماشا دیگر جرات مکث نکردیم ترسان و لرزان بیرون آمدیم. تعجب است که چرا باید به این تقلبات خلاف تهندس، مهندس و سرکار به سزای خود نرسد. در نفس الامر در این میهمانخانه هر که بیتوته کند، کمال جرأت و جسارت نموده» ص ۲۱۶

پل حسن‌ آباد

در خصوص پل تازه‌ساز که نزدیک کاروانسرای حسن آباد بوده است، توسط مهندس الممالک می‌گوید:

«نزدیک کاروانسرا پلی است که نیز تازه ساخته شده از بناهای میرزا نظام که الحال شکست خورده، خراب است. باید به کلی منهدم نموده و مجددا بسازند چون وقت عبور خطرناک است» ص ۲۱۷

انتقاد از تخریب دیر گچین

درباره علی آباد و کاروانسرایش از زبان امین السلطان اظهار می دارد:

«دیگر آنکه در طرف غربی کاروانسرا به مسافت شصت قدم معدن سنگی قابل و به مسافت صد قدم معدن گچ بوده، ایشان بی‌تفقهی و بی‌توجهی نموده سنگ و گچ بنای کاروانسرا از کاروان [سرا] سنگی که در یک میدانی آنجا است آن بنای قدیم که از ابنیه عتیقه عجیبه و برپا بودنش به جهت عوام و خواص صد هزاران نفع و خواص و برای هر مجاور و مسافری منزلگاه و مناص، این بنای محکم متقن را با صد هزار مشقت و عذاب خراب کرده و گچ و سنگ آنجا را حمل و نقل از آنجا نموده و گچ مرده را دوباره طبخ کرده در بنای این کاروانسرا به کار برده. زهی تهندس و معماری، خهی تفقه و سرکاری!» صص ۲۳۰- ۲۲۹

پل منظریه

در خصوص پل تازه ساز نزدیک منظریه و وضعیت آن چنین می‌گوید:

«تا آنکه به سر پل جدید‌البنا رسیدیم. دیدیم تقریبا سیصد نفر عمله و بنا و سنگ‌کش و شن‌کش و گچ‌پز و معمار و سرکار، میرزا و محاسب از مغایر و مناسب، هر یک بر سر‌کار خود استوار. دکاکین نانوایی و بقالی و علافی و قهوه‌خانه، بی‌دکان داری و غل و غش بهانه، امتعه لازمه این جمعیت مذکور را از داد وصاف به منصه ظهور آورده و هیچ یک را برای معیشت مهمل و معطل و مهجور نگذاشته. چندین چادر قلندری برای بنا و سر‌کار و چندین آفتابگردان و نهارخوری برای محاسب و معمار. وضع منظم و عظم محکمی در آن بیابان مشاهده شد که کمتر در ‌آبادی و شهرستان دیده می‌شود. خلاصه پل را قریب الاتمام یافتیم. دو ثلث روی پل شن‌ریزی شده مشغول به ثلث دیگر بودند. نصف دست انداز پل از طرفین تمام کرده، بناها و حجارها اشتغال به نصف دیگر داشتند.» صص ۲۷۰- ۲۶۹

منبع: بهارستان