شیخ بهایی، معمار و مهندس بناهای دوره صفوی- بخش پایانی
۱. مسجد شیخ لطفالله
ساختمان این مسجد به فرمان شاه عباس شروع شد و سردر زیبای آن در سال ۱۰۱۲ هجری به پایان رسید.
بعضی از منابع، این اثر را به شیخ بهایی منسوب میدانند، در حالی که ادله کافی در رد این ایده وجود دارد:
الف) آقای هنرفر تمام کتیبهها و سردرهای این مسجد را از نزدیک مطالعه کرده، ولی نامی از شیخ بهایی ندیده است.
ب) نام کسانی را که در این مسجد مختصر کاری انجام داده اند نوشتهاند، مانند باقر بنا که مختصر کتیبه ای را خطاطی کرده، پس چطور میشود که نام طراح و مهندس مسجد فراموش شود.
ج) چند بیت شعری را آورده اند که در صحت و سقم آن بحث است و به شیخ بهایی منتسب میدانند، آیا میشود که نامی از معمار و همه کاره مسجد سخنی به میان نیاید؟
د) در کتب و منابع قدیم و جدید تخصصی معماری که درباره آثار معماری دوره صفویه بحث کردهاند، نام و نشانی از شیخ بهایی نیست.
۲. مسجدشاه اصفهان
بهرغم نسبتدادن معماری و طراحی مسجدشاه اصفهان به شیخ بهایی، شواهد و قراینی میتوان در رد آن ذکر کرد؛ از جمله:
الف) کتاب تاریخ عالم آرای عباسی، اسامی معماران و مهندسان مسجد شاه را آورده اند، ولی نامی از شیخ بهایی در میان نیست.
ب) نام معمار این مسجد در سر کتیبه با این توضیح وجود دارد:« ... و بمعماریه من فی العمل کالمهندسین و هو النادر الاوانی استاد علی اکبر اصفهانی و ... . »
ج) نویسنده نسبت دهنده مسجد شاه به شیخ بهایی، این نسبت را از نشریه اوقاف اصفهان گرفته که از نظر اعتبار نمی توان به آن تکیه کرد.
د) نویسنده یاد شده این را به آقای هنرفر نسبت داده و آدرس کتاب ایشان را آورده که چنین چیزی یافت نشد.
۳. طراح باغ
حسین نصر مینویسد:
... برخی چهرههای شاخص علم فقه نظیر بهاء الدین عاملی باغهای زیبایی ساخته اند.
مطالبی را که آقای نصر گفته، آدرس دهی ندارد و مشخص نکرده که این باغها در کجا بودهاند و طرحهای شیخ چه ویژگیهایی داشتهاند.
۴. استفاده از زغال چوب در پی ساختمان
این سخن که مردم معتقدند شیخ بهایی درپی ساختمانها از زغال چوب استفاده کرده و این طرح کاملا ابتکاری بوده است، منبعی ندارد جز گاهنامهای که در تاریخ ۱۳۱۲ جلال الدین تهرانی آن را نوشته که از نظر اعتبار خود گویاست.
نتیجه
شیخ بهایی در اکثر منابع دو قرن اخیر، بیش از حد بزرگ نمایی شده است، در حالی که اگر به دقت بنگریم، مهمترین منصب وی، منصب شیخالاسلامی ایشان در اصفهان بوده که این منصب همچنان اهمیت نداشته است؛ زیرا شیخالاسلام در خانه خود به دعواهای شرعی و امر به معروف و نهی از منکر میرسید و طلاق شرعی را در حضور وی میدادند و ضبط مال غایب و یتیم اغلب با شیخالاسلام بود.
در مورد بعضی از کتب شیخ بهایی هم که در صحت انتساب آنها به وی تردید وجود دارد و مورد تقلید است، سوتر دانشمند آلمانی مینویسد:
در آثار شیخ بهایی نهتنها پیشرفت علمی دیده نمیشود، بلکه به عکس نوعی عقبافتادگی در آن مشهود است.
ارجاعات:
۱. پوپ، آرتور اپهام، معماری ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار، بیجا،۱۳۷۳.
۲. تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۳، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، بی تا.
۳. ترکمان، اسکندربیگ، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم،۱۳۸۲.
۴. حسن زاده آملی، حسن، دروس هیات و دیگر رشتههای ریاضی، ج۲، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۰.