اصفهان از نگاه سیاح و عتیقه‌شناس فرانسوی

باغ‌های بزرگ و بناهای آباد

کدخبر: ۲۳۷۴
هانری رنه دالمانی، جهانگرد و عتیقه‌شناس فرانسوی در سال ۱۸۹۸ به ترکستان رفته و پس از سیاحت شهرهای سمرقند و بخارا به طرف خیوه و عشق‌آباد روی آورده و از آنجا به فرانسه بازگشته است. یک سال بعد یعنی در سال ۱۸۹۹ باز به عشق‌آباد رفته و با یکی از فرانسویان که کارمند گمرک ایران بوده به ایران آمده و به سیاحت ایالت خراسان و حتی کاوش در خرابه‌هایی نزدیک قوچان پرداخته است.
باغ‌های بزرگ و بناهای آباد

بار سوم در سال ۱۹۰۷ مجددا به ایران بازمی‌گردد و برای اینکه دستاویزی هم داشته باشد از وزارت فرهنگ فرانسه ماموریت می‌گیرد که راجع به ابنیه و آثار باستانی ایران تحقیقاتی بکند و نتیجه عملیات خود را در بازگشت به آن وزارتخانه گزارش دهد. وی به ترکستان رفته و از آنجا وارد ایران شده و به اصفهان و بختیاری می‌رود. آنچه می‌خوانید توصیف او از بناها و اوضاع اصفهان است که در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» آمده است.

کاخ عالی‌قاپو:

در موقع مراجعت از بازار می‌بایستی از میدان شاه عبور کنیم و از جلوی سردر کاخ عالی‌قاپو که مهم‌ترین بنای باشکوه طرف غربی میدان است، بگذریم. کاخ عالی‌قاپو ازجمله شاهکارهای ممتاز معماری و مرکب از سه طبقه است.

سردر بلند و باشکوه آن به طرف میدان واقع شده و در بالای آن ایوان وسیعی است که ستون‌های چوبی متعددی سقف آن را نگاه‌داری می‌نمایند. نام این بنا مرکب از دو کلمه عربی و ترکی است و به سه نوع تلفظ می‌شود. بعضی الله‌قاپو (در خدایی) و بعضی علی قاپو (در علی) و عده‌ای کاخ عالی‌قاپو (در بلند) تلفظ می‌کنند.

بنا بر خبری، این در را شاه عباس محض تیمن و تبرک از مقبره علی‌(ع) از نجف به اصفهان آورده است. در دوران سلطنت صفویه این سردر احترامی داشت و کسی با کفش در آن وارد نمی‌شد. حتی شخص شاه هم سواره از این سردر عبور نمی‌کرد. به‌علاوه محل تحصن مقصرین هم بود. زنجیری که در جلوی آن کشیده شده از تکه‌های کهنه‌ای که مردم برای طلبیدن مراد به آن بسته‌اند، پوشیده شده است.

قشون ظل‌السلطان:

ظل‌السلطان نخستین شاهزاده‌ای بود که به فکر افتاد قشون منظمی در اصفهان تشکیل دهد و برای عملی کردن فکر خود چند نفر صاحب منصب اروپایی را استخدام نمود تا سربازان ایرانی را تربیت نمایند. این صاحب‌منصبان به محض ورود به اصفهان شروع به کار کردند و در مدت کمی ۲۴ فوج پیاده نظام و ۸ فوج سوار و ۱۰ گروه توپخانه به طرز نظام جدید اروپا برای او فراهم کردند.

ظل السلطان به داشتن چنین قشون منظم تربیت شده‌ای افتخار می‌کرد و با غرور و تکبری تشکیلات خود را به درباریان و وزرایی که از تهران به اصفهان می‌رفتند، نمایش می‌داد.

این قشون که نسبت به تشکیلات نظامی دول بزرگ باختری بسیار ناچیز بود و سلاطین مقتدر اروپایی با نظر استهزا به آن می‌نگریستند ناصرالدین شاه را به وحشت انداخت. توضیح آنکه در همان اوقات وزیر امور خارجه ایران برای ملاقات با ظل‌السلطان به اصفهان رفت. شاهزاده غافل هم برای نشان دادن شکوه و ابهت خود وزیر خارجه را به میدان شاه برد و از قشون منظم خود سان دید. وزیر امور خارجه ظاهرا اعمال او را تمجید و تحسین کرد اما در مراجعت به تهران شاه را از نیرومندی ظل‌السلطان و قشون جدید او آگاه نمود. شاه هم متوحش شده تصمیم گرفت که تشکیلات نظامی او را منحل کند.

میدان نقش جهان:

خلاصه ما از باغ‌های بزرگی که کاخ‌های سلطنتی در آن واقع شده بود عبور کردیم و به میدان نقش‌جهان رسیدیم که نظیر آن در دنیا دیده نمی‌شود. این میدان که به شکل مربع مستطیل و به طرف شمال و جنوب ممتد است در مرکز شهر واقع شده و طول آن تقریبا ۳۸۶ متر و عرض آن ۱۴۰ متر است. در چهار سمت این میدان بزرگ چهار جلوخان مجلل دیده می‌شود. در سمت جنوب جلوخان مسجد شاه و در سمت شمال جلوخان بازار است که ارتفاع آن زیادتر از دیگران می‌باشد و در سمت مشرق جلوخان مسجد شیخ لطف‌الله با گنبد بلند و باشکوهی خودنمایی می‌کند و در سمت مغرب جلوخان عالی‌قاپو واقع است که مدخل قصور سلطنتی بوده.

این چهار جلوخان با سردرهای مجلل زیبا و خوش نما تقریبا به طور قرینه در چهار طرف میدان دو به دو در مقابل یکدیگر واقع گردیده‌اند. در اطراف میدان هم حجرات بزرگ دو طبقه‌ای دیده می‌شود که پاره‌ای از آنها مسدود و با گچ سفید شده و طاق نماهایی را تشکیل می‌دهد و پاره‌ای هم باز است که برای انبار یا طویله یا قهوه خانه استفاده می‌کنند.

در دوران سلطنت صفویه درهای تمام این حجرات به طرف میدان باز می‌شده و تجار و کسبه در آنها مشغول کار بوده اند. در جلو این حجرات جدولی از سنگ مرمر در میدان دور می‌زده که اتصالا آب در آن جریان داشته و درختان چنار آراسته صفوفی تشکیل داده و بر شکوه و ابهت این میدان می‌افزوده است. اکنون اغلب این حجرات خراب و متروک مانده و از درختان هم اثری بر جای نمانده است. ظل‌السلطان در زمان اقتدار خود تمام این حجرات را سربازخانه کرده بود.

در آغاز قرن نوزدهم یعنی در سال ۱۸۰۹ یکی از سیاحان اروپایی موسوم به موریه (Morier) میدان نقش جهان را دیده و می‌نویسد که تمام درختان را از ریشه درآورده و به جای آنها درختان چنار و تبریزی تازه‌ای نشانده‌اند که سایه مطلوبی ندارد و میدان دارای آن نظم و ترتیب و منظره‌ای که شاردن شرح می‌دهد، نیست.

جشن‌های باستانی و تفریحات:

در دوران سلطنت سلسله صفویه جشن‌های باشکوهی در این میدان برپا می‌شده که سلاطین هم در آنها حضور پیدا می‌کرده‌اند. تمام حجرات فوقانی و تحتانی را جمعیت تماشاچی اشغال می‌کرده است. در مرکز میدان تیری قرار داشته که بلندی آن به ۱۲ متر می‌رسیده و در مواقع جشن‌های بزرگ، جام طلایی در راس آن قرار داشته که چابک‌سواران حین تاخت و تاز با تیر و کمان، آن را هدف نموده و هنرمندی خود را نمایش می‌دادند و در مواقع غیررسمی سواران برای تمرین سیب یا به یا خربزه‌ای در راس آن قرار می‌دادند.

مقصرین و سارقین را نیز در این میدان مجازات می‌کردند. در وسط آن تیری که آن را قاپوق می‌نامیدند برای اعدام مجرمین نصب کرده بودند. گاهی هم برای تشدید مجازات پای مقصر را به طناب بسته سرازیر به بالای تیر می‌کشیدند و یک دفعه طناب را رها می‌کردند تا مجرم به سختی به زمین افتد و سرش متلاشی گردد. در دو انتهای شمالی و جنوبی میدان دو حوض بزرگ هست که سابقا حواشی آنها با سنگ سماق تزئیناتی داشته ولی اکنون به وضع خراب و بدنمایی درآمده است.

مسجد شیخ لطف‌الله:

مسجد شیخ لطف‌الله دارای گنبد بسیار قشنگی است که با کاشی‌های زمینه قرمز و نقشه‌های آبی‌رنگ تزئین یافته است. متاسفانه کاشی‌های مینایی سردر آن از بادهای غربی آسیب دیده و تزئینات آن محو شده است.

برج ساعت:

در قسمت جنوبی مسجد شیخ لطف‌الله که تقریبا در مقابل عمارت عالی‌قاپو واقع شده است سابقا برجی بوده که سیاحان فرانسوی آن را برج ساعت نامیده‌اند. این برج را برای سرگرمی شاه عباس دوم ساخته بودند و درون آن ماشین‌های مکانیکی قرار داشته که ساعات شبانه‌روز را نشان می‌داده است. هر وقت که این ساعت زنگ می‌زد فوجی از مجسمه‌ها مانند عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی و حیوانات گوناگون از آن بیرون آمده و مانند سربازان به تمرین‌های نظامی می‌پرداختند. این ساعت را صنعتگران اروپایی که در دربار شاه عباس دوم اقامت داشتند برای او ساخته بودند.

مسجد شاه:

مسجد شاه که در سمت جنوبی میدان واقع است به امر شاه عباس کبیر در فاصله سنوات ۱۶۱۲-۱۶۱۳ ساخته شده و مدت زمانی به نام مسجد جمعه موسوم بوده است. ساختمان این مسجد از نظر جهت‌یابی با اشکال مواجه شده بود زیرا که محور میدان تقریبا در امتداد محور شمال و جنوب قرار دارد و می‌بایستی مسجد را طوری بسازند که محراب آن درست به طرف مکه واقع گردد. بنابراین برای رفع اشکال جلوخان مدرسه را در محور میدان قرار داده و حیاط آن را طوری طراحی کردند تا بنای نمازخانه درست در سمت قبله باشد.

نقاره‌خانه:

در انتهای شمالی میدان سردر بلند و مجللی است که از آن وارد بازار بزرگ موسوم به قیصریه می‌شوند. در بالای این سردر عمارت نقاره‌خانه واقع است که سابقا دسته موزیک شاهی همه‌روزه موقع عصر در آنجا به آفتاب که در شرف زوال بوده سلام می‌داده است. در بالای این سردر نقاشی‌هایی دیده می‌شود که شاه عباس کبیر را در جنگ با طوایف ازبک نمایش می‌دهد. متاسفانه بعدها چند جای این سردر را سوراخ کرده و این تابلوی باستانی خوش‌نما را خراب کرده‌اند.

خرس بازی در میدان شاه:

۱۳ اکتبر: امروز در میدان شاه نزدیک بازار بزرگ خرس بازی را دیدیم که صحنه نمایشی تشکیل داده و جمع کثیری را به دور خود جمع کرده بود. خرس بدبخت به پشت روی خاک می‌غلطید و حرکاتی را که صاحبش به ضرب چوب به او آموخته بود انجام می‌داد. خرس‌باز علاوه بر نمایش بازی‌های خرس داستان‌سرایی هم می‌کرد. آهنگ صدایش گاهی ملایم و گاهی بسیار بلند بود و پیوسته از مردم در راستی گفتار دروغ خود تصدیق می‌خواست. ما از کنار این جمعیت با زحمت راه عبوری پیدا کرده و داخل بازار شدیم اما جمعیت زیادی برای تماشا به دنبال ما افتاد و ما را ناراحت کرد، به طوری که برای استخلاص از این اسکورت بزرگ ما مجبور شدیم به داخل دکان‌ها برویم و مدتی وقت خود را تلف نماییم تا این جمعیت پراکنده شود. ولی این ولگردان بیکار از تماشای ما دست نمی‌کشیدند و همین که از دکان خارج می‌شدیم دوباره به دنبال ما می‌افتادند.

منزل ما در اصفهان:

جمعه ۲۵ اکتبر:... طرف عصر صدای بوقی بلند شد. این علامت این بود که آب حمام گرم شده، کارگران حمام منتظر ورود مشتریان خود هستند. پس از آن هم صدای توپی در میدان بلند شد که غروب آفتاب و موقع شکستن روزه را خبر می‌دهد.