سلطه هلندی ها بربازارهای ایران
هلندیها از تجارت ترانزیت بین بندرعباس و بنادر اقیانوس هند، سود مناسبی به دست آوردند و کشتیهای آنان پیوسته بین هندوستان و ایران در رفت و آمد بود. آنان قسمت عمده محصولات هندوستان و جزایر جاوه و سوماترا- مانند فلفل و زعفران و انواع ادویه- را به ایران میآوردند و بازرگانان ایرانی نیز از طریق کشتیهای آنان و کمپانی هند شرقی انگلیس، کالاهای خود را به هندوستان میبردند. هلندیها حتی برای اینکه تجارت کالاهای خارجی را در ایران به خود منحصر سازند، اجناس اروپایی را از قیمت اصلی ارزان تر میفروختند.
هلندیها در این زمان به خرید مقادیر زیادی ابریشم ایرانی و به طور عمده از بازار آزاد ادامه دادند. مقامات حکومتی با وضع عوارض گمرکی سنگین بر ابریشمی که از بازار آزاد خریداری میشد، سعی کردند عایدات از دست رفته دولت را که نتیجه این وضع بود، جبران کنند. این عمل به نوبه خود موجب شد که مقامات هلندی در «باتاویا»- مرکز تجارت هلندیان در جاوه- دستور توقف خرید ابریشم از بازار آزاد را به عاملان خود در ایران بدهند.
به این ترتیب، هلندیها پس از سهیم شدن در تجارت ایران، با شرکت هندشرقی انگلستان به رقابت پرداختند و کار تجارت را بر آنها دشوار ساختند به طوری که فقط ۶ سال بعد از استقرار کمپانی انگلیسی هندشرقی در ایران، دست به اقداماتی زدند که از رقیب خود جلو افتادند.
با وجودی که هلندیها برطبق قرارداد تجارتی که ویس نیخ با شاه عباس منعقد کرد، میتوانستند در هر نقطه از ایران به خرید و فروش کالا بپردازند، در عمل ترجیح میدادند فقط با «ملایم بیگ»- تاجر مخصوص (ملک التجار) شاه- معامله کنند.
روسای کمپانی از نتیجه کار تجارت ابریشم با ایران فوق العاده راضی بودند و علنا متوجه شدند که ابریشم، بر تجارت ادویه برتری دارد؛ زیرا به دلیل مرغوبیت جنس و داشتن خریداران فراوان در بازارهای اروپایی، نیازی نبود که برای فروش آن مدتها معطل شوند و سرمایه آنها راکد بماند و در نتیجه مایل بودند که مقدار ابریشم صادراتی از ایران را افزایش دهند.
از این رو، هلندیها برای تسلط خود بر بازار تجارت ایران، با دیگر کشورهای اروپایی که به داد و ستد با ایران مشغول بودند یا قصد انجام معامله داشتند، به رقابت پرداختند. پس از درگذشت شاه عباس در ۱۰۳۸ ﻫ.ق/ ۱۶۲۹ م.، هلندیها از فرصت استفاده کردند و با جلب رضایت اولیای دولت جدید، سعی کردند انگلیسیها را از مراکز و بنادر تجارتی خلیج فارس بیرون برانند و تجارت ایران را در انحصار خویش درآوردند. به دلیل اختلافات انگلستان و هلند، کمپانی هلندی رقیب خطرناکی برای کمپانی هندشرقی انگلیس شد. آنان در این زمان به چنان قدرتی رسیده بودند که توانستند جای پرتغالیها را در خلیج فارس بگیرند و مرکز آنان را به تصرف درآوردند. به دنبال این رقابت، تجارت شرکت انگلیسی در ایران به آن پایه تنزل کرد که بعدا «توماس کریج»- رئیس تجارتخانه انگلیسی در اصفهان- مصمم شد شعبه شرکت را در آن شهر منحل کند و در این خصوص از اداره مرکزی شرکت در لندن اجازه خواست. این رقابت در زمان پادشاهان بعدی صفویه همچنان ادامه داشت.
از مشکلات دیگر انگلیسیها این بود که هلندیها از پرداخت حقوق گمرکی به دولت ایران خودداری میکردند و چون نصف حقوق گمرکی بندرعباس به موجب قرارداد ایران و شرکت هند شرقی انگلیس به انگلستان داده میشد، این امر مستقیما به زیان ایشان بود. از طرفی، ایرانیها نیز از سال ۱۶۳۸ م. به بعد، حاضر به پرداخت سهمیه انگلستان از عایدات گمرکی بندرعباس نشدند. کمپانی همیشه از عدم پرداخت این وجوه شکایت میکرد. از طرفی، پارچههای انگلیسی در دوران شاه عباس اول در بازارهای ایران خریدار نداشت. علت این امر، در وهله اول شاید به دلیل اعتقادات مذهبی مردم بود که استفاده از اجناس تهیه شده به وسیله غیرمسلمانان را صواب نمیدانستند و در وهله دوم به سبب شکوه و زیبایی و نفاست پارچههای داخلی بود که در دوران شاه عباس اول بر پارچههای خارجی برتری داشت. البته این وضع بعدها تغییر یافت و ماهوت انگلیسی در ایران جای خود را باز کرد.
با همه تلاش هلندیها برای بیرون راندن انگلیسیها از تجارت ایران، شاه صفی امتیازی را که شرکت هندشرقی انگلیس در تجارت ابریشم ایران داشت، با شرایط تازهای که بیشتر به نفع ایران بود، تجدید کرد. به موجب فرمان تازهای که این شرکت از شاه صفی گرفت، انگلیسیها حق داشتند یک کنسول مقیم در اصفهان داشته باشند، آزادانه در تمامی خاک ایران تجارت کنند، برای دفاع از خویش اسلحه همراه داشته باشند، تجارتخانهها و شعبی در نواحی مختلف ایران دایر کنند و دعاوی ایشان را کنسول خودشان حل و فصل کند.
اگرچه روابط ایران و انگلستان در زمان شاه صفی کاملا دوستانه بود، در زمان وی قسمت مهم تجارت ایران از صادرات و واردات به دست تاجران هلندی افتاد و هلندیها از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی نیز معاف شدند. شاهصفی که کنترل چندانی بر امور تجاری کشور نداشت، با دریافت رشوه از جامعه ارامنه، به هر کس که تقاضای خرید ابریشم داشت، پروانه خرید میداد. از این رو، کمپانی هندشرقی هلند توانست بر انگلیسیها غلبه کند و با تجارت دوطرفه- هم با شاه و هم با تجار محلی، از جمله ارامنه که مشغول تقویت روابط خود با ایتالیا و توسعه شبکه بازرگانی خود به فرانسه، انگلیس، هلند و روسیه بودند- موفق شد از این فرصت جدید استفاده کند. برخلاف هلندیها، عاملان کمپانی هندشرقی انگلیس از همکاری با ارامنه خودداری کردند و مامور این شرکت، مخالف سرسخت ارامنه بود.
با وجود این، به دلیل رقابت روزافزون هلندیها، انگلیسیها برای اینکه بنیان تجارت خود را در خلیج فارس استوار سازند، در سال ۱۰۴۹ ﻫ . ق/۱۶۳۹م.، از حاکم بغداد اجازه گرفتند که محصولات خود را در این بندر پیاده کنند و در عراق عرب با هلندیها به رقابت بپردازند. اگرچه از این امر نیز نتیجه موثری به دست نیامد، انگلیسیها توانستند در بصره تجارتخانهای تاسیس کنند. این تجارتخانه را بعدا هلندیها ویران کردند.
شاه صفی از این سلطه و یکه تازی هلندیها در عرصه تجارت خارجی و بی اعتنایی ایشان به رسوم و مقررات داخلی ایران و خودسری آنان در مبارزه با اروپاییان دیگر که مشتری کالاهای ایرانی بودند، خشمگین شد و در سال ۱۰۵۱ ﻫ. ق.
فرمان داد از مال التجاره آنها که تا آن زمان از حقوق گمرکی معاف بود، حق گمرکی گرفته شود. هلندیها نیز از اشکال تراشی دولت ایران و تاخیری که در مذاکرات نشان میداد، عصبانی شدند و تصمیم گرفتند موقعیت خود را در ایران با زور مستحکم کنند. به این منظور کشتیهای خود را در خلیج فارس متمرکز و در جزیره قشم قشون پیاده کردند و قصر حاکم آن را در محاصره گرفتند. در این زمان که شاه عباس دوم- پسر ۱۲ساله شاه صفی- به تخت نشسته بود، دولت ایران از اقدام نظامی هلندیها چنان مضطرب و وحشت زده شد که حاضر شد در صورت ترک عملیات جنگی هلندیها، شرایط مساعد و مناسبی به آنها پیشنهاد کند. سرانجام در این مبارزه، هلندیان پیروز شدند و فرمانده قوای هلندی به اصفهان رفت و توانست اجازه خرید ابریشم در تمامی نواحی ایران و صدور آن را بدون پرداخت حقوق گمرکی به دست آورد و در عوض به جنگ با ایران پایان دهد. این امتیازات، بر قدرت هلندیها افزود و در مقابل، تجارت انگلیسها دچار شکست شد.
به این ترتیب، عدم کنترل شاه صفی بر تجارت و ناتوانی او در بهره وری صحیح و مناسب از این امر، تسلط هلندیها بر تجارت ایران که از حمایت ناوگان نظامی برخوردار بودند و رقابت آنها با دیگر خریداران محصولات ایران و کاسته شدن از مشتریانی که میتوانستند در عرصه رقابت سالم، میزان بیشتری از محصولات ایران را بخرند و نیز با نامرغوب شدن جنس ابریشم ایران و کاهش میزان تولید و صادرات آن، اوضاع تجاری آشفته شد و بازار تجارت نقصان پذیرفت. نقصان تجارت خارجی و افت تولید داخلی، در مجموع به کاهش درآمد اقتصادی منجر شد که در دوره جانشینان بعدی شاه صفی رکود چشمگیری در این زمینه پدید آمد.