همان مردمی که در پایان جنگ جهانی دوم، به اصطلاح تاریخ مصرف چرچیل را منقضی شده یافته بودند و به حزب کارگر رای داده بودند و «کلمنت اتلی» را برجای وی نشانده و نخستوزیر انگلستان کرده بودند بار دیگر به حزب محافظه کار و بازگشت چرچیل (در آن زمان ۷۷ ساله) به قدرت رای دادند، زیرا با ملی شدن نفت ایران که از آغاز کار در دست انگلیسیها بود قدرت استعماری انگلستان در گوشه و کنار جهان به چالش و مبارزه طلبیده شده بود.
«اقتدار-اقتدار»، شعار حزب محافظه کار انگلستان در طول تبلیغات انتخاباتی آن دوره بود. ملی شدن نفت ایران اقتصاد انگلستان را تهدید میکرد، بهای برابری پاوند رو به کاهش گذارده بود و انگلیسیها نگران آینده خود شده بودند.
نفت ایران یکی از عوامل قدرت انگلستان بود. به علاوه، انگلیسیها پس از ملی شدن نفت ایران که آسیبی به غرور سیصد و پنجاه سالهشان به عنوان اتباع یک قدرت ردیف اول وارد آورده بود از آن بیم داشتند که در سایر مناطق نیز امتیازهایشان متزلزل شود.
کسری موازنه تجارت خارجی انگلستان نیز مزید برعلت شده بود به گونه ای که حزب لیبرال این کشور هم نخستوزیری چرچیل را تایید کرده بود. ۲۶ اکتبر ۱۹۵۱ هنوز شمارش آرا کاملا تمام نشده بود که کلمنت اتلی کنارهگیری دولت خودرا اعلام داشت و اندکی بعد پادشاه انگلستان چرچیل را رئیس دولت کرد و از آن پس طرح توطئه علیه ایران چند برابر شد، در جریان توطئه چرچیل چندبار به آمریکا رفت و ظرف مدتی کمتر از دو سال با کودتای ۲۸ مرداد همه چیز در ایران تقریبا به حالت اول بازگشت.