موجهای تجارت و سرمایه
این بانک از دو طریق در راستای سیاستهای دولت روسیه تزاری در شمال ایران حرکت میکرد. نخست حمایت از تجار و اتباع روسی که در بازارهای شمال ایران حضور داشتند، بهعنوان نمونه این بانک پشتیبان مالی شرکتهای روسی بود که در طرحهای احداث و بهبود راههای شمال ایران فعالیت داشتند.
دوم اعطای وام به تجار و کسبه محلی که زمینه وابستگی تجار و بازاریان به کنسولگریهای روسیه را فراهم میآورد؛ زیرا این افراد حضور روسها را عاملی برای تامین امنیت بازار و فضای اقتصادی ناحیه میدانستند، حتی در برخی شهرهای شمال ایران تجار و بازاریان برای تامین امنیت مالی خویش مبلغی سالانه به کنسولگریهای محلی روسیه در شمال ایران پرداخت میکردند. در دوران معاصر روسها روی دهقانان و بازرگانان شمال ایران نفوذ داشتند و روسها به این شکل در نهادهای اقتصادی محلی نفوذ یافته بودند.
مازندران تا پیش از دوران معاصر، تنها چند مرکز شهری داشت که از ساختارها و نهادهای شهری برخوردار بود؛ این شهرها شامل آمل، بارفروش (بابل)، ساری و تا حدی اشرف (بهشهر) بوده که هر چند صباح به دلیل سیاسی حضور علویان، مرعشیان، صفویها از قصبه به شهر تبدیل شدهاند نه به دلیل رشد طبیعی نهاد اقتصاد شهری. در آستانه روی کار آمدن آغا محمدخان قاجار، اروپائیانی که از این منطقه عبور کردهاند به توصیف شهرهای استرآباد، ساری و بارفروش پرداختهاند. این شهرها را آباد و پرجمعیت توصیف کردهاند که تعداد فراوانی از تجار از جمله تجار ارمنی در بازارهای آن آمد و شد داشته و تجار محلی با خارج از مرزها دادوستد میکردند.
هریک از این شهرها از بازارهایی برخوردار بودهاند که در ساختار و تعریف با سایر بازارهای ایرانی بافتی متفاوت داشتند، بازار در فرهنگ بومی مازندران در ابتدا تعریفی روستایی و ابتدایی داشته، محصولات و کالاهای بازارهای شهری وابسته به اقتصاد روستایی و تولیدات آن بوده است.
وجود این بازارهای روستایی توجه بسیاری از اروپائیانی را که در عصر قاجار به شمال ایران سفر میکردند، جلب کرده بود. رابینو در سفرنامه اش به برقراری بازارهای هفتگی در روستاهای مختلف اشاره کرده است؛ از جمله بازاری که سهشنبهها در حد فاصل بارفروش و مشهدسر (بابلسر) و بازاری که هر پنج شنبه در ساری برپا میشد، علاوه بر این یک بازار مختص فروش ماهی نیز در همین شهر محل آمد و شد بازرگانان بود. برخی از بازارها نیز در ساختار شهری داشتهاند؛ بهعنوان نمونه بازار آمل در مرکز شهر قرار داشت و هسته اولیه تشکیل دهنده شهر بود.
این ناحیه به دلیل مساعد بودن آب و هوا و فراوانی تولیدات کشاورزی از نوعی خود کفایی اقتصادی برخوردار بوده و بازارهای محلی آن، علاوه بر مبادله کالا، نقش مبادله فرهنگی، افکار و عقاید، نشر اخبار و مرکز ارتباطات اجتماعی مردم محلی را عهدهدار بودند. بازارهای محلی این ناحیه که امروز نیز به حیات خود ادامه داده میراثی از اقتصاد روستایی است؛ در این بازارها فروش محصولات غذایی سهم اصلی را ایفا میکنند.
این تولیدات اغلب توسط روستائیان بهخصوص زنان روستایی که بهطور گستردهای در بخش کشاورزی فعالیت داشتند، عرضه میشد. در واقع در این بازارها کالاهای تولیدی روستائیان با واسطه یا بی واسطه در اختیار مصرفکننده قرار میگرفت. همین سیستم سنتی عرضه و تقاضا سبب ادامه حیات این نوع بازارهای روستایی تا به امروز شده است.
در عصر قاجار شهر بارفروش، شهر عمده و مرکز بازرگانی مازندران بوده که ۳۱ کاروانسرا برای تجار و ۱۳ کاروانسرا برای کاروانها داشت.
بازار این شهر تا پیش از انقلاب مشروطه ۴۰۶ باب دکان داشت. لرد کرزن در سفرنامه اش با استناد به گزارش شخصی اروپایی که پیش از سال ۱۹۰۰م از شهر بارفروش گذر کرده مینویسد؛ بارفروش شهری تجاری است که فرماندار آن نیز از بازرگانان است، تمام سکنه آن را بازرگانان، پیشه وران و منسوبان به ایشان و محلیان مرفه تشکیل میدادند، بازار وسیع این شهر یک میل طول دارد.
بازار بارفروش از مهمترین بازارها بود که بافتی ناخوشایند داشت، تاریک و بد بنا شده بود اما این شهر در این دوران (قاجار) نسبت به گذشته آبادتر شده و رشد یافته بود. بازار اصلی شهر که پنجشنبه بازار نام داشت در بازار حصیرفروشان که مرکز مهم فروش حصیر بود، قرار داشت. بازار دیگری نیز در محله چهارسوق به همین نام قرار داشت که پیشینه آن به عصر صفویه میرسید که بیانگر مناسب بودن شرایط اقتصادی و رونق دادوستد است.
علاوه بر این حضور جمعیت قابل ملاحظه یهودیان در بارفروش که اصولا مشاغلی مرتبط با بازار و اصناف چون جواهرفروشی، مشروبفروشی، کفاشی، شیشهبری، خیاطی، بزازی و آرایشگری داشتهاند، انعکاسی از رونق اقتصاد شهری در این ناحیه است، چراکه یهودیان بنا بر سنت در نقاط اقتصادی پراهمیت به فعالیت میپرداختهاند. شهر ساری نیز تا پیش از وقوع طاعون سال۱۸۳۰م پررونق بوده است.
چارلز ادوارد ییت انگلیسی که در عصر قاجار (فتحعلیشاه) از بندر گز عبور کرده، توصیفی از این بندر ارائه کرده که قابل توجه است؛ ظاهرا بازاریان در بندرگز اغلب روس و ارمنی و کارگران اسکله از مردم بومی بودهاند. کشتیهای روسی برای حمل محموله شکر و محمولههای پستی در این بندر فعالیت داشتهاند. روسها در اواسط عصر قاجار تقریبا بر بخش عمدهای از بازارهای محلی شمال ایران مسلط بوده و بهعنوان بخشی از بازاریان منطقه و طبقهای از بازاریان محلی محسوب میشدند.
شهرهایی که بازرگانان و بازاریان روس در آن آمد و شد داشتند از بازارهای پررونقی برخوردار بودند که ظاهرا امنیت در عرضه و ارائه کالا و فعالیتهای تجاری، شرایط آب و هوایی مناسب و تسلط سیاسی حکومت مرکزی بر این نواحی زمینهساز این رونق بوده است. حضور و نفوذ شهروندان بازرگان روسی در این نواحی تا حدی بوده که بسیاری برای دعاوی خویش به جای نمایندگان دولت مرکزی به روسها و کنسولگری این دولت متوسل میشدند.
در دوران معاصر به تبع پویایی اقتصادی روسیه و افزایش مبادلات تجاری این کشور در ایران، با رشد اقتصاد شهری و رونق بازارهای محلی در این ناحیه مواجه بودهایم. مبادلات تجاری روسیه در این ناحیه تاثیری عمیق بر تکامل نهاد اقتصاد در مازندران داشته است.
مهمترین تولیدات محلی مازندران و تقریبا تمام شمال ایران که از پوشش جغرافیایی یکسانی برخوردار بودند، برنج، پنبه، ابریشم و چای بود که سه مورد نخست در بازارهای روسیه مشتریان فراوانی داشت. تاثیر بازار روسیه بر بازار محلی برنج در مازندران و گیلان تا حدی بود که در سال ۱۸۹۰م. با افزایش تقاضا برای این محصول در روسیه قیمت آن نیز افزایش یافت.
این محصولات عمده به احتمال فراوان تا پیش از انقلاب اکتبر از طریق بندر مشهدسر (بابلسر) که مسیر اتصال تجار روسی با بارفروش- شهر عمده بازرگانی مازندران- بود صورت میپذیرفت. علاوه بر این تولیدات عمده، محصولات متنوع دیگری نیز در بازار مازندران مبادله میشد که اغلب خریدارانی در بازارهای محلی داشت. پتر کبیر که خواهان الحاق این مناطق به روسیه بود، افرادی را برای تحقیق و تفحص در تولیدات اقتصادی به این ناحیه فرستاد، این محصولات محلی شامل میوه - که نمونههایی از آن را به سنپترزبورگ فرستادند - مس و نفت سفید بود.
روسها در آغاز حکومت آغامحمدخان قاجار تلاشهایی برای احداث کارخانه در جنوب شرقی دریای خزر (استرآباد) و راهاندازی یک پست بازرگانی در اشرف (بهشهر) جهت ارتباط با هندوستان کردند که ناموفق بود. در عصر فتحعلی شاه نیز در بازارهای محلی مازندران کالاهایی چون قند، شکر، پنبه، غلات، میوه، گوشت، ماهی و سبزی به وفور و ارزان یافت میشد.
بازار به معنای جدید نیز کمکم به فرهنگ اجتماعی و اقتصادی ناحیه وارد شده و مشاغل جدیدی در اقتصاد شهری مازندران پدید آمد. بازارهای مازندران به احتمال فراوان از اواسط دوران قاجار به دو دسته بازارهای روستایی و شهری قابل تقسیم بودهاند. بازارهای روستایی که پیشتر به آن اشاره شد و بازارهای شهری شامل خواربار فروشیها، صنعتگران، نساجان، خیاطان و ... بوده است.
این بازارها تا پیش از سقوط دولت روسیه تزاری آکنده از کالاهای روسی بود، تاسیس بانک استقراضی روسیه در شهر بارفروش و صادرات برنج از مازندران به روسیه دلیلی بر این مدعاست. میتوان حدس زد از اواخر عصر فتحعلی شاه قاجار که با پایان دو مرحله جنگهای ایران و روس مواجهیم و پس از دو معاهده گلستان و ترکمنچای که روسها علاوه بر کسب حق کشتیرانی در دریای خزر، امتیاز تجارت آزاد در ایالات شمالی ایران را کسب کردند، بازارهای مازندران و گیلان پویا و فعال بودهاند و حتی مرحلهای از رشد شهرنشینی و اقتصاد شهری شکل گرفته است و علاوه بر انحصار خاندان لیازانوف بر شیلات دریای خزر، شرکت تولیدات لودویک روبنک که مرکز آن در مسکو بود به صادرات چیت از روسیه به مازندران میپرداخت.
پس از انقلاب مشروطه، برخی از تجار مطرح داخلی از جمله حاج محمدحسین امینالضرب با پشتیبانی امینالسلطان صدراعظم مظفرالدین شاه طرح وسیعی برای توسعه و عمران مازندران آغاز کردند. از قبیل تاسیس راهآهن ۲۱ کیلومتری بین آمل و محمودآباد که در ایستگاه راهآهن کارگاههایی برای تعمیر لکوموتیو و واگن ایجاد شده بود، وی اقداماتی نیز در جهت استخراج معدن آهن ماهان نور، کارخانه شکرریزی و ایجاد کارگاه تختهبری کرد اما نفوذ سیاسی و اقتصادی روسیه مانع از فعالیت تجار ایرانی در این ناحیه میشد، اقدامات عمرانی امینالضرب نیز با کارشکنی روسها و هواخواهان محلی آنان بینتیجه ماند.
پس از یک دوره رشد شهرنشینی و نمادهای اقتصاد شهری چون شکوفایی اقتصاد متکی بر تجارت و بازار، ایالات شمالی ایران در نتیجه وقوع طاعون بزرگ در سال ۱۸۳۰ اثرات مخربی دید و نتوانست کمر راست کند. کاهش چشمگیر جمعیت و تخریب بازارهای شهری عمده در مازندران، مهمترین خسارات این طاعون بزرگ بود. تراکم جمعیت در مازندران عصر قاجار به دلیل آب و هوای مساعد ۲۰ نفر در هر ورست (واحد روسی) مربع بود و منابع این دوره، آن را ایالتی آرام و بیآزار معرفی کردهاند که اغلب مایحتاج آن از طریق روسیه تامین میشد. اما وقوع طاعون این ایالت را دچار رکود اقتصادی کرد. این ناکامی و رکود تقریبا تا سقوط سلسله قاجار در این ناحیه حکمفرما بوده است.
با وقوع انقلاب بلشویکی در کشور همسایه تقریبا تا سال ۱۳۳۲ اغلب تولیدات داخلی، بهویژه محصولات روستایی نیاز بازار را فراهم میکردند و مبادلات تجاری با روسیه تقریبا متوقف شد. با این وجود وقوع انقلاب بلشویکی و حضور نیروهای ارتش سرخ موجب رونق مبادلات اقتصادی و فکری با اصناف بوده است.
بهعنوان نمونه بخش قابل ملاحظهای از اصناف در شهرهای بارفروش و ساری در کلوپهای کمونیستی وابسته به حزب توده آمد و شد داشتهاند. این مساله از این حیث قابلملاحظه است که در اغلب نقاط ایران طبقه کارگر میزبان و پذیرای این مباحث بودهاند اما در مازندران این مساله در بین بازاریان و اصناف دیده شده است.
منابع و مآخذ
- آبراهامیان، یرواند. (۱۳۸۷). ایران بین دو انقلاب. ترجمه منصورگلمحمدی. تهران: نی.
- اشرف، احمد. (۱۳۵۹). موانع رشد سرمایهداری درایران. تهران: پیام.
- افضل الملک، غلامحسین. (۱۳۶۱). افضلالتواریخ. تهران: نشرتاریخ ایران.
- پولاک، یاکوب ادوارد. (۱۳۶۱). سفرنامه پولاک. ترجمه کیکاووس جهانداری. تهران: خوارزمی.
- جمالزاده، محمدعلی. (۱۳۳۵). گنج شایگان. تهران: کاوه.
- رابینو،ه. ل. (۱۳۶۵). مازندران و استرآباد. چ۳. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- سپهر، احمدعلی. (۱۳۳۶). ایران درجنگ بزرگ. تهران: چاپخانه بانک ملی ایران.
- سیف، احمد. (۱۳۷۳). اقتصاد ایران در قرن نوزدهم. تهران: چشمه.
- لیدی شیل. (۱۳۶۲). خاطرات لیدی شیل. ترجمه حسین ابوترابیان. تهران: نشرنو.
- ششوار، کنت ژولین دورو. (۱۳۷۸). خاطرات سفر ایران. ترجمه مهران توکلی. تهران: نی.
- دولت آبادی، یحیی. (۱۳۷۱). حیات یحیی. چ۵. تهران:عطار.
- کرزن،جورج ناتانیل. (۱۳۸۰). ایران و قضیه ایران. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- علوی، سیدابوالحسن. (۱۳۸۵). رجال عصر مشروطه. تهران: اساطیر.
- فراهانی، حسن. (۱۳۸۵). روزشمار تاریخ معاصر ایران. تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
- ناصرالدین شاه قاجار. (۱۳۵۶). روزنامه سفر مازندران. زیر نظر ایرج افشار. تهران: انتشارات فرهنگ ایران زمین.
- فلور، ویلیم. (۱۳۷۱). جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران. ترجمه ابوالقاسم سری. تهران: توس.
- مستوفی، عبدالله. (۱۳۴۳). شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه. ج۳. چ۲. تهران: مصور.
- همبلی،گاوین. (۱۳۸۸). شهر سنتی ایران در دوره قاجار. ازمجموعه تاریخ کمبریج. ترجمه مرتضی ثاقب فر. چ۲. تهران: جامی.
- عیسوی، چارلز. (۱۳۸۸). تاریخ اقتصادی ایران. ترجمه یعقوب آژند. چ۳. تهران: گستره.
- فوران، جان. (۱۳۷۷). مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران. ترجمه احمد تدین. چ۱۱. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
- محبوبی اردکانی، حسین. (۱۳۷۴). چهل سال تاریخ ایران. تصحیح ایرج افشار. تهران: اساطیر.
- میرزاحسینخان. (۱۳۸۲). خاطرات دیوان بیگی. تصحیح ایرج افشار. تهران: اساطیر.
- میرزاابراهیم. (۱۳۵۵). سفرنامه استرآباد، مازندران و گیلان. تصحیح مسعود گلزاری. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
- هدایت، مهدی قلیخان. (۱۳۸۵). خاطرات و خطرات. تهران: زوار. چ۶.
- روزنامه اطلاعات سال ۱۳۰۸.
منبع: پایگاه اینترنتی تاریخ محلی